ای سر کویت بلای روضه رضوان من
درد روح افزای عشقت راحت و درمان من
تا مرا با چون تو جانان آشنائی دست داد
گشت از غیر تو بیگانه ز غیرت جان من
شاهد معنی چو از جلباب صورت رخ نمود
نیست از غیر تو آگه جان معنی دان من
تا شدم مرآة عشق و عشق بر من جلوه کرد
من شدم حیران او و عالمی حیران من
من کیم ای عشق مطلق بنده فرمان تو
تو که باشی مر مرا سلطان من سلطان من
گر کنم اندیشه وصلت توئی اندیشه ام
ور بنالم از فراقت هم توئی افغان من
ساختم از سر قدم غواص دریاها شدم
گوهری چون تو برآمد ناگه از عمان من
غمزه ات ای عشق چون هردم کند غمازئی
آشکارا چون نگردد حالت پنهان من
آن من گردد سعادتها که در کونین هست
گر حسین خسته را گویی که او هست آن من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عمق عشق و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر ابتدا به زیبایی و لذتهای بهشت اشاره میکند و درد و درمان روح خود را در عشق میبیند. او با آشنایی با معشوق، از سایرین بیگانه میشود و عشق را به عنوان منبع اصلی وجود خود میداند. وجود معشوق باعث حیرت او و جهانیان میشود و او خود را بندهای از عشق مطلق میشمارد. هرگاه به یاد معشوق میافتد، افکار و آلامش فقط به او مربوط میشود. در نهایت، او به عشق میگوید که غمزهاش مانند نشانهای از حضورش است و سعادت واقعی را در وجود معشوق میجوید.
هوش مصنوعی: ای گوشهی کوی تو، موجب عذاب و آزمایش من است، و بهشت رضوان، در دل من خیال تو را دارد. عشق تو، درد روح من را تسکین میدهد و به من آرامش و درمان میبخشد.
هوش مصنوعی: زمانی که ارتباطی عمیق و دوستانه با کسی چون تو برقرار کردم، احساس کردم که از همه چیز دیگری دور شدم و تنها به تو وابسته شدم.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی حقیقت خود را از پشت پردهی ظاهر نشان میدهد، دیگر هیچکس جز تو به واقعیت عشق آگاه نیست. جانم، این را به خوبی میفهمم.
هوش مصنوعی: وقتی که به آینه عشق تبدیل شدم، عشق در من نمایان شد. اکنون من حیران او هستم و جهانی دیگر نیز در حیرت من است.
هوش مصنوعی: ای عشق بزرگ، من کیستم که فرمانت را بپذیرم؟ تو چه کسی هستی که برای من سلطان شدهای؟ من فقط بندهای هستم در برابر تو.
هوش مصنوعی: اگر به فکر وصل تو باشم، تو در افکار من حضور داری و اگر از دوریات نالیده و غمگین شوم، تو نیز صدای نالهام هستی.
هوش مصنوعی: با تلاش و زحمت فراوان، به مانند غواصی که در اعماق دریا غوطهور میشود، توانستم خود را به منبعی گرانبها برسانم که ناگهان از عمان به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: عشق، نگاهی دلبرانه و فریبندهات هر بار که به من میفتد، به وضوح نشان میدهد که حال و وضع پنهان من چه ویژگیهایی دارد.
هوش مصنوعی: سعادتها و خوشبختیها به من تعلق میگیرد که در تمام جهان موجودند، اگر به حسین خسته بگویی که او همان من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شوند این خلق عالم سر بسر خصمان من
من روا دارم نگارا چون تو باشی آن من
گر شوند این خلق عالم سر بسر خصمان من
من روا دارم نگارا چون تو باشی آن من
وای من از دست دل کو نیست در فرمان من
عاقبت هم بر سر دل رفت خواهد جان من
با که گویم محنت هجران بیپایان او
از که جویم چاره این درد بیدرمان من
هر زمان گوید مرا از چیست این افغان تو
[...]
کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من
خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من
تا نه ردی کردمی و نی تردد نی قبول
بودمی بیدام و بیخاشاک در عمان من
غیر رویت هر چه بینم نور چشمم کم شود
[...]
الغیاث ای دوستان از درد بی درمان من
خود نمی بخشاید آخر هیچ دل بر جان من
هم عفا الله غم که گر صد مصلحت دارد دمی
نیست غایب هرگز از بیغوله احزان من
عاقلان بر من ملامت می کنند آری ولیک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.