گنجور

 
حسین خوارزمی

ای رخت آرام جان عاشقان

وی قدت سرو روان عاشقان

تا تو ای آرام جان گشتی روان

شد روان از تن روان عاشقان

میبرد تا روز خواب از چشم من

هر شبی آه و فغان عاشقان

از سرشک خون و آه آتشین

فاش شد راز نهان عاشقان

نرخ در و قیمت گوهر شکست

دیده گوهرفشان عاشقان

ذکر روی و وصف موی تست و بس

روز و شب ورد زبان عاشقان

در وفاداری نخواهی یافتن

چون حسین اندر میان عاشقان