گنجور

 
۱
۲
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

خنده‌ات نوش لب ز آب بقا شیرین‌تر است

نزد ما نفرین تلخت از دعا شیرین‌تر است

ایمنی جستن ز استغنا طریق ابلهی است

خواب راحت بر سریر بوریا شیرین‌تر است

غیر نخوت نیست نان در سفره ابنای دهر

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

مرد خدا فریفته مال و جاه نیست

در بند مال و دولت و تاج و کلاه نیست

جان بردن از مهالک اسباب دنیوی

الا بعون و رایت فضل الله نیست

هرگز ز ظلم خلق مبر بر کسی پناه

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

قیمت به خود از عشق تو ارزان بگذارد

خواهد که دلم پا به سر جان بگذارد

خواهم به تو هنگامه هجران بنویسم

جانا اگر این دیده گریان بگذارد

کرده سفر زنگ دل اندر خم زلفت

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

دو شینه دل از دوری دلبر گله می‌کرد

تنگ از طمع وصل بخود حوصله می‌کرد

از آمد و شد گشت چنان قاصد آهم

کز ضعف تو گویی طلب راحله می‌کرد

هر دم بسر کوی تو از بیم رقیبان

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

دو زلفت ای صنم چون عقرب جرار می‌ماند

شکنج طره خم در خمت چون مار می‌ماند

به صیادی چون آهوی دو چشمت می‌شود مایل

دو ابروی کجست چو نخنجر خونخوار می‌ماند

به گلزار جمال بی‌مثالت بسته‌ام دل را

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

چینیان در چین گر از زلف تو چینی داشتند

بر جبین در چین ز بوی مشک چینی داشتند

از مگس شکر فروشانرا محالست ایمنی

زانکه صاحب خرمنان هم خوشه‌چینی داشتند

خواری احباب خود بنگر که در روز فراق

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

تنک بر جان در گلو راه نفس کی می‌شود

ای خدا این مرغ بیرون از قفس کی می‌شود

هر که چون عنقار جوی بی‌نشانی آب خورد

همنشین و همدم اهل هوس کی می‌شود

آفتاب آسا کسی کاندر سپهرش منزلست

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

ز بسکه در غم روی تو انتظار کشیدم

قلم به صفحه عشاق روزگار کشیدم

شدم ز صافی طینت چنان به پرتو عشقت

که مهره را به سلوک از دهان مار کشیدم

ز بیم خواهش بی‌جا که از وصال تو می‌کرد

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

ترک دین و دل نمودم ترک جان هم می‌کنم

غیر عشقت هر چه باشد ترک آن هم می‌کنم

گر تو صیاد منی آزردگی در دام نیست

در قفس سیر و صفای گلستان هم می‌کنم

همچنان کز دل زدودم ز نک مهر غیر را

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

ما از دو کون پای به دامن کشیده‌ایم

در سایه محبت یاری خزیده‌ایم

آن بلبلیم ما که چو از بیضه درشدیم

بر شاخسار زلف نکویان پریده‌ایم

ای باغبان برای گلی در بما مبند

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

دوش با پیک خیالت گفتگویی داشتیم

تا سحر مانند مستان‌ های و هویی داشتیم

از سر بی‌مغز ما کیفیتی حاصل نشد

جز که بار دوش خود حالی سبوئی داشتیم

مرحبا ای عشق صلح انگیز کز تاثیر تو

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

روزگاریست که ما طالب دیدار توئیم

همه دیدار تو جوئیم و گرفتار توئیم

هر کسی را به کسی هست سر سودایی

سود ما را بود آخر که خریدار توئیم

ای گل گلشن امید ز ما دیده مپوش

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

در شهرت ریا شد عمرم تمام نیمی

باید به عشق و مستی گردد تمام نیمی

تا وصف دوست زین جمع گردد مرا میسر

سجده به دست نیمی صهبا به جام نیمی

امشب ز الفت غیر پر خون نمود دل را

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۵ - زبان حال شاه اولیاء با زینب دختر ستمکش خود

 

به مرگ من مکش امروز معجر از سر زینب

که خواهی گشت از بعد پدر خونین جگر زینب

ز بعد از من برادرها نمایند از تو غمخواری

مخور غم گر شوی از کشتن من بی‌پدر زینب

دمن از ناخن غم جامه جان را نما صد چاک

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - زبان حال خاتون محشر در خانه خولی

 

این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری

هر زمان از ستمی دیده ز خون تر داری

گاه در دیر نصاری و گهی خانه خولی

گاه در کنج تنور این سیر انور داری

حسرت و داغ جوان مردگی و تشنه لبی

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - و برای او همچنین

 

دگر ندیده ستم کش جهان مقابل زینب

سرشته شد به غم و درد گوئیا گل زینب

به جز اسیری و طعن سنان و طعنه دشمن

ز زندگانی دنیا نگشت حاصل زینب

ز بعد قتلبرادر میان کوفی و شامی

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۲ - تضمین وداع علیا جناب زینب خاتون

 

گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ما

ما برفتیم و تو دانی و دل غمخور ما

حال باز و به طناب است سر بی‌معجر

بخت بد تا به کجا می‌برد آبشخور ما

هر کجا پا بنهد از دل و جان‌دیده نهیم

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۰ - زبان حال سکینه مظلومه با کشته پدر

 

جان پدر فدای تن پاره پاره‌ات

قربان زخم‌های فزون از ستاره‌ات

با آن همه محبت بسیار از چه شد

یکباره از من ای تن بی‌سر کناره‌ات؟

از باد رفت العطش خویش و سوختن

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۸ - مرثیه

 

صبا به باغ جنان رو تو آه و زاری کن

ز دیده بهر پیمبر سرشک جاری کن

بگو حسین تو تنها و بی‌مدد کار است

بیا به کوفه از آن شهریار یاری کن

ز تشنگی جگر عترت تو گشته کباب

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - خطاب به جناب علی اکبر(ع)

 

ای نور چشم پادشه بی سرالسلام

شبه رسول و زاده پیغمبر السلام

نو رسته نخل باغ شه لافتی علی

سبط نبی جناب علی اکبر السلام

آرام جان فاطمه و زینب و حسین

[...]

۹ بیت
صامت بروجردی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۲