به مرگ من مکش امروز معجر از سر زینب
که خواهی گشت از بعد پدر خونین جگر زینب
ز بعد از من برادرها نمایند از تو غمخواری
مخور غم گر شوی از کشتن من بیپدر زینب
دمن از ناخن غم جامه جان را نما صد چاک
که گردد مجتبی از زهر صدپاره جگر زینب
دمی گیسو به رخساره چو ماه خود پریشان کن
که بینی شش برادر کشته و بیدست و سر زینب
دمی بر شیشه طاقت بزن سنگ مصیبت را
که بینی خم حسین را از غم اکبر کمر زینب
دمی از ناصبوری اشک خود را رشک جیحون کن
که گردد حنجر خشک حسین از آیب تر زینب
دمی از ناله نه افلاک را اندر خروش آور
که بر نعش حسین در قتلگاه آری گذر زینب
دمی از آتش غم بزم ماتم را چراغان کن
که در ویرانهها مسکن کنی با چشم تر زینب
دمی اشعار (صامت) را بخوان درخدمت زهرا
که آید چشم گریان بر سر نعش پدر زینب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.