امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - (در پی این فهرست منظوم ابیات گزیدهای را از حمد، مناجات، نعت و معراج میآریم که محسنات معنوی عمده دارد) حمد:
حمد خداوند سرایم نخست
تا شود این نامه به نامش درست
واجب اول به وجود قدم
نی به وجودیکه بود از عدم
نور فزای بصر دوربین
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۶ - گلخنی و آتش عشق
گلخنی کرد به شاهی نگاه
رفت دلش در خم گیسوی شاه
شه چو به گرما به رسیدی فراز
سوخته برویش برابر نماز
در رخ شه دیدی و بگریستی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۷ - گریختن خسرو از مداین
چو بر هرمز سر آمد پادشاهی
ز خسرو تازه گشت آن کینه خواهی
بر آن شد کاتش کین بر فروزد
درو بهرام چوبین را بسوزد
فراوان داد رایت را بلندی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - آگاهی خسرو از عشق فرهاد
حکایت فاش گشت اندر زمانه
به گوش عالمی رفت این فسانه
چو اندر شهر گشت این داستان نو
رسید آگاهی اندر گوش خسرو
که شیرین راز عشق سست بنیاد
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۲ - پایان سرودن مثنویهای خمسه
شکر حق را که از خزاین غیب
ریخت چندان جواهرم در جیب
که ازان نقد قیمتی به سه سال
کردم این پنج گنج مالامال
یک یک این پنج نامه تا پایان
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
صبا نو کرد باغ و بوستان را
پیاله داد نرگس ارغوان را
به خط سبز، صحرا نسخه برداشت
سواد روشن دارالجنان را
سحرگاهان چکید از قطره ابر
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
میریزد از تری ز تو، ای جان فزای، آب
ما تشنهایم تشنه خود را نمای، آب
خاک در تو بر سر و چشمِ پر آب ماست
پیوسته گر چه خاک شود زیر پای، آب
آب حیاتی و نشوی آشنای من
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
از تو بر خاطر مرا آزار نیست
بی تو در ملک جهانم کار نیست
گر به جای من ترا عشاق هست
جز تو در عالم مرا دلدار نیست
تا نخواهی صحبت اغیار نیست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۱
شاخ گل از نسیم جلوه گر است
وقت گلبانگ بلبل سحر است
خار پهلوی گل نشاند، زآنک
خون بسته ز بهر نیشتر است
باغ در رقص و جنبش است، زآنک
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴
رخش بدیدم و گفتم که بوستان این است
لبش به خنده در آمد که قوت جان این است
سخن کشیدم ازان لب که در دهان تو چیست
شکر بریختن آمد که در دهان این است؟
دهان او به گمان افگند، یقین کردم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۱
میا غمزه زنان بیرون که هویی در جهان افتد
دلی بی خانمان را آتش اندر خانمان افتد
اگر من از سجود آستانت کشتنی گشتم
هم آنجا کش که تا باری سرم بر استان افتد
پس از مردن به زاغان ده تن اندوه پروردم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۷
لب از تو وز شکر پیمانه ای چند
رخ از تو وز ختن بتخانه ای چند
چو در پیمودن آری خرمن حسن
روان کن سوی ما پیمانه ای چند
درازی هست در موی تو چندان
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸
امشب بت ما به نزد ما بود
ماهش به وبال مبتلا بود
در باغ وصال می گذشتم
گل در چپ و سرو راستابود
بیگانه کسی نبود، گر بود
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۷
کجا بود من مدهوش را حضور نماز!
که کنج کعبه ز دیر مغان ندانم باز
مرا مخوان به نماز،ای امام و وعظ مگوی
که از نیاز نمی باشدم حضور نماز
چو صوفی از می صافی نمی کند پرهیز
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۳
ای جفا آموخته، از غمزه بدخوی خویش
نیکویی ناموزی آخر از رخ نیکوی خویش
می روم در راه بیداد و جفا از خوی بد
بد نباشد گر دمی باز ایستی از خوی خویش
چون تنم از ناتوانی موی شد بی هیچ فرق
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴۵
خواب ز چشم من بشد، چشم تو بست خواب من
تاب نمانده در تنم، زلف تو برد تاب من
فتنه چشم تو ستد خواب مرا به عهد تو
فتنه چو خواب کم کند، بهر چه برده خواب من؟
تشنه خون فتنه ام، بس که بخورد خون من
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰۳
ای سمن نامه وفا بستان
نسخه زان روی دلربا بستان
وی بنفشه ز رشک طره تو
کوژپشتی بر او عصا بستان
خاک او توتیا شد، ای نرگس
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴۵
بسم از جمال ساقی و شراب ارغوانی
که به یار تشنه ام من، نه به آب زندگانی
منم و شبی و گشتی چو سگان به گرد کویت
نبرم هوس به شاهی که خوشم به پاسبانی
غمش ار چه کرد پیرم، گله پیش دل نیارم
[...]