لب از تو وز شکر پیمانه ای چند
رخ از تو وز ختن بتخانه ای چند
چو در پیمودن آری خرمن حسن
روان کن سوی ما پیمانه ای چند
درازی هست در موی تو چندان
که می باید به هر مو شانه ای چند
بیازارد گرت زان شانه مویی
به پیشت بشکنم دندانه ای چند
سر آن روی آتشناک گردم
بیاید شمع را پروانه ای چند
به زلف و عارضت دلهای سوزان
شب است و آتش و دیوانه ای چند
مخسپ امشب که از بی خوابی خویش
بگویم پیش تو افسانه ای چند
ز چشمم دانه دانه می چکد آب
چو مرغان قانعم با دانه ای چند
خوشم با عشق تو بی عقل و بی جان
نگنجد در میان بیگانه ای چند
بر آگرد دلم کز جستجویت
مرا هم کشته شد ویرانه ای چند
براتم کن ز لب بوسی و بنویس
هم از خون دلم پروانه ای چند
وگر نیشی زند از غمزه مست
ز خسرو بشنود افسانه ای چند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای محبوب میپردازد. شاعر از ویژگیهای ظاهری محبوب، از جمله لبهای شیرین، چهره زیبا و موهای بلند او تحسین میکند و میگوید که به خاطر این زیباییها، دلهای بسیاری میسوزند و جانها در عشق او میسوزند. شاعر همچنین به احساسات عمیق خود اشاره میکند و از بیخوابی و اضطراب ناشی از عشق سخن میگوید. او از درد و رنج ناشی از عشق شکایت میکند و میخواهد افسانههای عاشقانه را با محبوبش در میان بگذارد. در نهایت، شاعر به خواستههایی مانند بوسهزدن و بیان احساسات عاشقانه خود اشاره میکند. به طور کلی، شعر بیانگر عشق و آرزوهایی است که برای نزدیک شدن به محبوب وجود دارد.
هوش مصنوعی: چندین بار لبهای شیرین و زیبا را به یاد میآورم، و چندین بار چهرهی زیبا و دلربای تو را در خاطر دارم.
هوش مصنوعی: وقتی که در مسیر زیبایی حرکت میکنی، چند پیمانه از لطف و زیبایی به سمت ما بیاور.
هوش مصنوعی: موهای تو آنقدر بلند است که باید برای هر رشته از آن یک شانه مخصوص داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر شانه مویی از تو آزاری برساند، من دندانهایم را به خاطر تو میشکنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی دلانگیز آتش، همچون پروانهای به دور شمع میچرخم و برای جذب نور و حرارت آن، دلم میخواهد به خطر بیفتم.
هوش مصنوعی: زلف و چهرهات دلها را از شوق و عشق به آتش میکشاند و دیوانگان زیادی را در پی خود میسازد.
هوش مصنوعی: امشب را پنهان بمان، زیرا میخواهم در خوابآلودگیام داستانهایی را برایت بگویم.
هوش مصنوعی: از چشمانم مانند آب چکه میکند، همانطور که پرندگان با چند دانهِ کم قانعاند.
هوش مصنوعی: عشق تو برای من آنقدر شیرین و عمیق است که نمیتوانم آن را با دیگران تقسیم کنم و در میان آنها جا دهم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر جستجوهای تو ویران شده و حالا حسرتهایی درونم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: مرا با بوسهای از لبانت یاد کن و از دل شکستهام چند پروانه بنویس.
هوش مصنوعی: اگر عشق به طرز خاصی بر دل کسی اثر بگذارد، او داستانهایی از عشق بزرگ و افسانهای را خواهد شنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود عالم همین ویرانه ای چند
بهر ویرانه محنت خانه ای چند
من و از خون دل پیمانهای چند
تو و پیمانه با بیگانهای چند
به پیشت درد دل میگویم افسوس
که در گوشت بود افسانهای چند
همان به کآشنا محروم ماند
[...]
نگویم دور زد پیمانه ای چند
شد از صهبا تهی میخانه ای چند
جمال شمع ناپیدا و هر سو
از او آتش به جان پروانهای چند
ز غوغای خردمندان به تنگم
دریغ از نالهٔ مستانهای چند
شدن همصحبت دیوانهای چند
حقیقت جستن از افسانهای چند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.