ای سمن نامه وفا بستان
نسخه زان روی دلربا بستان
وی بنفشه ز رشک طره تو
کوژپشتی بر او عصا بستان
خاک او توتیا شد، ای نرگس
دیده بفروش و توتیا بستان
گر توانی بدو رسانیدن
یک سلام از من، ای صبا، بستان
پس بگو کز دو چشم فتنه پر است
بده انصاف ما و یا بستان
روی چون ماه را به چرخ نمای
هفت آیینه رو نما بستان
به غلامی بخر مرا از من
وز دو چشم خودش بها بستان
پس به چشم خیال خود بفروش
لیکن از چشم خود رضا بستان
دل ببردی و جان همی خواهی
گر بخواهی ستد، بیا بستان
زر چه جویی، ببین رخ زردم
وز غم خویش کیمیا بستان
نامه ما اگر نمی خوانی
قصه باری ز دست ما بستان
داد خسرو ز دست قصه هجر
از برای خدای را بستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود غاری در آن خرابستان
خوشتر از چاه یخ به تابستان
جام گیتی نما ز ما بستان
ساغر پر ز ما بیا بستان
دُردی درد دل دوا باشد
دردمندی خوشی دوا بستان
گر بلائی دهد خدا دریاب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.