رخش بدیدم و گفتم که بوستان این است
لبش به خنده در آمد که قوت جان این است
سخن کشیدم ازان لب که در دهان تو چیست
شکر بریختن آمد که در دهان این است؟
دهان او به گمان افگند، یقین کردم
که کس یقین نکند آن دهان، گمان این است
گذر ز دیده گشادم میان باریکش
به پیچ پیچ در آمد که ریسمان این است
کمر گرفتم و گفتم که در میان چیزی ست
به پیچ زد سخنم را که در میان این است
بگفتمش که به خورشید بر توان رفت
نمود زلف مسلسل که ریسمان این است
به عجز چهره نمودم که رنگ رویم بین
به ناز خنده به من زد که زعفران این است
خطش بدیده ای، ای سبزه، بعد ازین گل را
به ریش خند بخندان که بوستان این است
جمال او به فلک عرضه کردم و خورشید
نمود چهره که پرکاله ای ازان این است
زبان کشید که شمع بتان شدم، گفتم
هزارخانه به خود خواند کاسمان این است
روان چو باد بدادی به بنده خسرو اسپ
چو باد اسپ دهی بخشش روان این است
به نام نیک ترا عمر جاودان بادا
تو نام نیک طلب عمر جاودان این است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای معشوقش اشاره میکند و از احساسات و افکار خود درباره او میگوید. او با استفاده از تشبیهات مختلف، ویژگیهای زیباییشناختی معشوق را توصیف میکند و بیان میکند که زیبایی و لطافت او، مانند گل و شکر است. شاعر به نرمی و ظرافت از لبها و چهره معشوق یاد میکند و این احساسات را با تصاویری شاعرانه مانند خورشید و ریسمان به تصویر میکشد. در نهایت، او آرزوی عمر جاویدان و نام نیک برای معشوقش را بیان میکند.整体上,这首诗通过比喻和形象化的表达,传达了对爱人之美的赞美和永恒的祝福。
هوش مصنوعی: من چهرهاش را دیدم و به او گفتم که اینجا همان باغ است. لبخندش به من نشان داد که این لبها قوت و انرژی زندگیام هستند.
هوش مصنوعی: من از لبهای تو سخن گفتم، زیرا آنچه در دهان توست، شایسته صحبت کردن است. گویا در دهان تو برای ریختن شکر وجود دارد، که نشانهای از شیرینی کلام و زیبایی آن است.
هوش مصنوعی: او به گونهای صحبت میکند که به نظرم میرسد حقیقتی در گفتههایش وجود دارد، اما من مطمئنم که هیچکس نمیتواند به حرفهای او اعتماد کند؛ زیرا آنچه او میگوید، صرفاً یک گمان است.
هوش مصنوعی: من از دیدگانم گذر کردم و آنچه را دیدم، در دل باریک و پیچ خورده به یاد آوردم که این همان رشتهای است که به هم متصل میکند.
هوش مصنوعی: من خود را آماده کردم و سخنی را که در ذهنت داشتم بیان کردم، اما ناگهان سخن من به راهی دیگر منحرف شد و به موضوعی دیگری اشاره کرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که میتوان به سوی خورشید رفت، اما موهای بافتهات مانند ریسمانی است که تو را به زمین میسازد.
هوش مصنوعی: به طور ناامیدانه چهرهام را نشان دادم تا رنگ صورتم را ببینند. او با ناز و خنده به من گفت که این رنگ، شبیه زعفران است.
هوش مصنوعی: سبزه، از این به بعد گلی را به تمسخر بگیر که اینجا باغ ماست و زیباییهای آن را باید با خنده و شوخی دید.
هوش مصنوعی: زیبایی او را به آسمان نشان دادم و خورشید چهرهای به خود گرفت که نشان از رقابت با زیبایی او دارد.
هوش مصنوعی: شمعیان و زیباییهای زندگی باعث شد که من نیز به بند عشق آنها دچار شوم. اما در جواب گفتم که اگر بخواهم به خودم برسم، این زندگی و دنیای من همین است.
هوش مصنوعی: زمانی که روح را همچون باد به بندهات، خسرو، عطا کنی، مانند این است که به او اسب به مانند وزش باد ببخشی. بخشش روح، به راستی چنین است.
هوش مصنوعی: به نام نیک، تو خواهان زندگی طولانی و پایدار باش، زیرا خواستن نام نیک خود، کلید زندگی جاویدان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.