از تو بر خاطر مرا آزار نیست
بی تو در ملک جهانم کار نیست
گر به جای من ترا عشاق هست
جز تو در عالم مرا دلدار نیست
تا نخواهی صحبت اغیار نیست
ور به جان جویی وصال یار نیست
فتنه انگیزی، بلاجویی و کژ
در جهان چون آن بت عیار نیست
در سرا بستان فردوس برین
مثل رویت یک گل بی خار نیست
در همه بازار صرافان عشق
همچو روی زرد من دینار نیست
چون لبش از مصر شکر برنخاست
چون دو زلفش مشک در تاتار نیست
چشم او را گفتم، ای خونخوار مست
در جهانی مستی چو تو خونخوار نیست
گفت ترک مست چون خنجر کشید
جز بلاانگیزی او را کار نیست
چند بار هجر بر جانم تهی
بر درش چون عاشقان را بار نیست
ای دل بیچاره، یک چندی بساز
طاقتم هر بار بود، این بار نیست
غم بر احوال جهان تا کی خوری
خسروا، گر مر ترا غمخوار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دو عالم شد همه یک بارنیست
در زمین ریگی همان انگار نیست
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
گر زبان در من کشند انکار نیست
مدعی را حد این اسرار نیست
قصه ی مجنون هم از مجنون شنو
عاقلان را با مجانین کار نیست
گر زبان طعن شد بر من دراز
[...]
روزه داری را که با خود کار نیست
جز بدیدار خدا افطار نیست
در فراقت جز غمم کس یار نیست
غم بسی دارم ولی غمخوار نیست
دل ببرد از دستم و یاری نکرد
هیچ مشکلتر از این بر کار نیست
غم ز دل کم نیست ما را در فراق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.