میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷
بربسته دست جور فلک پای اگر مرا
از چوب خشک ساخته پای دگر مرا
دارم بسی سپاس از این درد پای خویش
کازاد کرده از همه گون درد سر مرا
مانند آسمانم کز جای خویشتن
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
چشم تو امشب شده مست از شراب
چشم من از حالت چشمت خراب
یافته مشکوی من از مشک بوی
تافته از روزن من آفتاب
هیچ نگنجد بخیالم که تو
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
خوبی بخوش اندامی و سیمین ذقنی نیست
حسن آیت روح است بنازک بدنی نیست
این حسن قبولی است خدا داده بخوبان
از موهبت غیب که جانی است، تنی نیست
این واعظ اگر چند سخن سنج و سخنگو است
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۹
اگنون که گذشته ز شب تیره دو پاس است
زی باده کشان نوبت تبدیل لباس است
از سر فکند شیخ بخلوتگه رندان
آن خرقه صد پاره که پشمینه پلاس است
در هندسه بینی دهن شیخ و لب جام
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
سلیمان را جز این تن اهرمن نیست
که جان را دشمن جانی، چو تن نیست
بود زندان جان، خاکی تن ما
که زندان مور را غیر از لگن نیست
بگیر از خویشتن خود را که در عشق
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
فلک از سینه ما دود آهی است
زمین داغ جبین روسیاهی است
چنین گفتند دانایان کزین سوی
بدان سوی فلک پوشیده راهی است
بدعوی نیستی را نام هستی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸
نام مه گل را مه خرداد نهادند
و این نام در آئین مه آباد نهادند
آباد بر آئین مه آباد که از داد
خمخانه در این فصل و مه، آباد نهادند
بی شائبه از طینت پاکان جهان بود
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲
شیخناشب تا سحر مست و خراب از باده بود
در خرابات مغان مست و خراب افتاده بود
با حریفان دغل نرد و قمار و جام می
کرده بود و برده بود و خورده بود و داده بود
شیخنا را با نگاری ساده کار افتاد دوش
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲
رفته سه سال تا مه خرداد
میکند جور روزه را فریاد
مه خرداد داد می طلبد
که بر او روزه میکند بیداد
کس از این ظالم ستمگاره
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴
تا چند از این خاک بمیرید و بزائید
گامی بگذارید و بر افلاک بر آئید
بکبار بمیرید و دوم بار نمیرید
یکبار بزائید و دوم بار مزائید
یکروز مباشید و همه روز بباشید
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
معاشران قدح نوش اگر صواب کنند
برای من که یک امشب وداع خواب کنند
شبی خوش است و بتی ماهروی و وقتی جمع
بساط مجلس عشرت بماهتات کنند
رسیده شاهدکی مست و خوان و کیسه تهی است
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴
نیست جز عشق را رکوع و سجود
عشق هم ساجد است و هم مسجود
هر چه جز عشق نیست غیر عدم
هر چه عشق است نیست غیر وجود
گر بوجدان رهی بری دانیک
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵
ایخوش آنروزیکه شمعی بود و پروانه نبود
در مقام آشنائی حرف بیگانه نبود
عقل از بیگانگی حرفی نهاد اندر میان
ورنه در زنجیر زلفت جای دیوانه نبود
از خم زلفت شبی تاریک بود اندر میان
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
کفر زلف تو عرض ایمان کرد
هندوی کافرم مسلمان کرد
اهرمن جادوئی بخاتم جم
داد تشریفم و سلیمان کرد
نرگس نمیخواب بیمارش
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴
عمر برآمد مرا به نیمه هفتاد
نیمی از عمر خویش دادم بر باد
حاصل این روزگار رفته بدستم
لختی افسوس ماند و لختی فریاد
این شکرین عمر نغز دلکش شیرین
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶
ترکم امشب بسرا بیخود و مدهوش آمد
مست و ساغر زده چون دوش و پریدوش آمد
نادر افتاد که ما را ز پس تنهائی
نیمه شب تا سحر آن ترک در آغوش آمد
چه ثنا گویمت ای باده که این لطف بدیع
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵
زان طره در هم دل آویز
زان پسته بر هم شکر ریز
آن لعل لبان شورش انداز
وان نگرس مست فتنه انگیز
جمعی همه بیقرار و من هم
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴
ای آفت جان و فتنه هوش
وی سرو روان و چشمه نوش
آن پسته چرا دهان ببسته است
وان غنچه چرا نشسته خاموش
برخیز و برو بیا و بنشین
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰
باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق
باز دمید از چمن، غنچه خندان عشق
جلوه گر آمد ز دور آتش مهر ظهور
منصعق آمد ز طور موسی عمران عشق
نفحه باد صبا زد بچمن مرحبا
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵
ما بپای خم می سر بشکنیم
توبه را بر روی ساغر بشکنیم
از سخن گر سکه بر زر میزند
مدعی، ما سکه بر زر بشکنیم
ایخوش آنروزی که بر گردون سوار
[...]