زان طره در هم دل آویز
زان پسته بر هم شکر ریز
آن لعل لبان شورش انداز
وان نگرس مست فتنه انگیز
جمعی همه بیقرار و من هم
خلقی همه دل فکار و من نیز
تا پرده ز کار نیفتد
بر چهره تو پرده ای میاویز
خواهی که هزار فتنه خیزد
یک لحظه تو خود بپای برخیز
چشم تو و آن نگاه سر مست
ترکیست کمان کشیده خون ریز
با عشق تو نیست جای تقوی
با روی تو نیست رای پرهیز
گردن ز کمند بر نتابد
با هر که کنی ستیز و آویز
خواهی که ز دست او بری جان
تا شب بود ای حبیب بگریز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و از تأثیر سحرانگیز او بر دل و جان خود میگوید. توصیفاتی چون "طره" و "لعل لبان" نشاندهنده جذابیتهای ظاهری اوست که باعث ایجاد آشفتگی و بیقراری در عاشق و دیگران میشود. شاعر به عدم توانایی در کنترل احساساتش اشاره میکند و بیان میدارد که حتی اگر بخواهد از عشق دل بکند، چهره دلربای معشوق او را مجدداً به سمت خود میکشد. در نهایت، به این نتیجه میرسد که در عشق واقعی، جایی برای تقوا و احتیاط نیست و باید شجاعانه با احساسات روبرو شد.
هوش مصنوعی: از آن موهای پیچیده و دلربا، همچنان که از آن پستهی خشک و شیرین، خوشبو و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت لبها و چشمان یک معشوق اشاره دارد. لبهای بهزعم شاعر پر از شور و جذابیتاند و چشمهای او هم مست و فریبنده به نظر میرسند. بهطور کلی، شاعر به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر احساسات و وضعیت روحی خود میپردازد.
هوش مصنوعی: همه در حال نگرانی و بیقراری هستند و من هم در میان آنها، دلی پر از فکر و تدبیر دارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کارهای تو مشخص نشده و زوایای آن نمایان نیست، بر چهرهات هیچ چیزی نیاویز.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی هزاران مشکل و چالش به وجود آید، فقط کافی است یک لحظه خودت را از پا بلند کنی و وارد عمل شوی.
هوش مصنوعی: چشم تو با آن نگاه مست و جذابش مانند کمان است که نشانهگیری میکند و خون قلب را میریزد.
هوش مصنوعی: با وجود عشق تو، دیگر جایی برای پرهیز و تقوا نیست و در چهره زیبای تو، هیچ تدبیری برای دوری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که در چنگال محبت و علاقه قرار گرفته، نمیتواند به راحتی از آن رهایی یابد و با هر کسی که بخواهد مبارزه کند یا درگیر شود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از چنگ او رهایی یابی تا شب فرار کن ای عزیز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دشمن دوست روی پرهیز
چون هیزم خشک و آتش تیز
از چاشنی دم سحر خیز
سحری دگر از سخن برانگیز
وقت طرب است، ساقیا، خیز
در ده قدح نشاط انگیز
از جور تو رستخیز برخاست
بنشان شر و شور و فتنه، برخیز
بستان دل عاشقان شیدا
[...]
برخیز و صبوح را برانگیز
جان بخش زمانه را و مستیز
آمیخته باش با حریفان
با آب شراب را میامیز
یاد تو شراب و یاد ما آب
[...]
گفتم: چه بود گیاهِ ناچیز
تا در صفِ گل نشیند او نیز؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.