امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲
ای به گلستان هزار نرگس شهلا
در گل گلزار عارضت به تماشا
لاله و گل از تجلی تو به خوبی
قمری و بلبل ز شوق تو به علالا
در رخ روز از رخ تو بارقه مهر
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵
گر اول آتش عشق آسان نمود ما را
زد یک شرر بر آورد از سینه دود ما را
آرام و خواب از ما ای همدمان مجویید
رفت آنکه چشم راحت خوش می غنود ما را
شام وصال را مه خوشید بود از هجر
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹
گل رویت که ظاهر گشته رنگ یاسمین او را
چه باشد کز می گلرنگ سازی آتشین او را
نمی دانم ز می شد سرخ چون نافرت یا خود
لباس آل پوشاندی بقتل لعل دین او را
مرا هم غنچه دل بشکفد چون آن دهن هر گه
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰ - تتبع خواجه حافظ
گر آن ترک خطایی نوش سازد جام صهبا را
نخست آرد سوی ما ترکتاز قتل و یغما را
رخش در نازکی بر باد داده صفحه گل را
قدش در چابکی بر خاک شانده سرو رعنا را
به منع بوس آن لب چون دوصد تیرست از مژگان
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - تتبع امیر خسرو در طور خواجه حافظ
کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را
من که خواهم دلق فقر و گوشه میخانه را
طایر فرخنده عیش است رام نقل و می
از پی صیدی چنین میریزم آب و دانه را
بهر ما دریا کشان باید که سازد می فروش
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا
سوزیام ، تا برفروزی رویِ آتشناک را
ساز آتشگیرهٔ آن شعله، این خاشاک را
از شکاف غنچه پنداری نمایان گشت گل
گر ز چاک پهلویم بینی دل صد چاک را
گَردسان خیزد زمین، زان رو که در وقتِ خَرام
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶ - تتبع مخدومی جامی
منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را
جمله در چشمم نروبم گر در خمار را
میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست
بهر می وجه کم و مخموری بسیار را
چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷ - تتبع مخدومی
ز ابر تیره برقی جست طرف کوهساران را
که روشن کرد هرسو شمع گلهای بهاران را
چو نرگس جام زر بگرفت و لاله ساغر یاقوت
صلای باده زد مرغ چمن پرهیزگاران را
تو نیز ای پیر دیر اندر چنین فصلی به سرمستی
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸ - تتبع میر
زهی از جام عشقت بیخودان را دوستگانیها
وزان رطل گران افسردگان را سرگرانیها
نشانت یافت هر کو بینشان شد هست ازان آتش
به هرسو داغهایت بینشانان را نشانیها
به صحرای غمت آواره و بیخانومان گشتم
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹ - تتبع خواجه
گفتی برم دلت را جان هم فدات یارا
گویم دلت نماند دل خود کجاست ما را
دل رفت و جان هم از پی در وجه مطرب و می
این هردو لیک بیوی گو بزم ما میارا
ای رند لاابالی پیش از بلا ننالی
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - تتبع خواجه
نسیم صبح بگو آن نهال رعنا را
که باغ عمر خزان دیده از تو شد ما را
به یک قدح که کشیدی ز آب آتش رنگ
چه آتشی که زدی عاشقان شیدا را
شدم به زهد قوی غره و ندانستم
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - تتبع مخدومی
هست در دیر آفتی هر دم به قصد جان مرا
زنده بردن از سر کوی مغان نتوان مرا
خانه دل بود آبادان ز تقوی وه که ساخت
عشوه های ساقی و سیل قدح ویران مرا
پرده زهدم چه سان پوشد که از آشوب می
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه
بهر عمر جاودان شد هر که را چیزی سبب
خضر را آب حیات و رند را آب عنب
گفتهای یک تیره شب تا روز همدم باشمت
تیرهتر از روز هجر ما نباشد هیچ شب
معنی مجموعه خوبی بخط و روی تست
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب
سوی خورشید آورد رو چون به سایه ز آفتاب
دل چو در گلشن فتاد از کوی او شد مضطرب
بر زمین خشک ز آنسان کوفتد ماهی ز آب
از خیال طره وی می طپم در بیخودی
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱ - مخترع
ساقیا باده چو ریزی به قدح بهر طرب
کی طربناک شوم گر نرسانیش به لب
عجب آن نیست که از لعل تو یابیم حیات
بی لبت اینکه بود زندگی اینست عجب
زر خرید تو بود یوسف مصری در حسن
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹ - در طور خواجه
ما هم از بزم صبوح آمد برون مست خراب
جلوه گر افتاد و حیران چون ز مشرق آفتاب
رفت اهل انجمن هر سوی چون انجم فرو
چشمشان شد صبحدم چون چشم نرگس مست خواب
او مرا چون دید سرمستانه کرده عربده
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲ - تتبع میر
خیال مغبچگان تا درون جان من است
بکوی دیر مغان ناله و فغان من است
کمند زلف بتی این که ساختم زنار
درون دیر بهر بزم داستان من است
به بین بصافی ساغر درو به حمرت می
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳ - تتبع خواجه
چو سرخوشم دگر ای پیر دیر از کرمت
خوش است گر سر خود بر ندارم از قدمت
چه عیب دمبهدم ار خاک کوی دیر شوم
ز نشئهای که دهد بادهای دمبهدمت
گناه آتش عشق ای فرشته پر منویس
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵ - تتبع خواجه
ز بس که مستی عشقم ز شرح بیرون است
می است اشک جگرگون مگر که او چون است
شراب را بود آن گونه زان گلرخسار
نه گونه رخ او از شراب گلگون است
کمال عشق من و حسن بینهایت او
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶ - مخترع
ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است
میکند مجنون و ما را از تهی پیمانگی است
عاقبت بیگانه اند این آشنایان خرم آن
کش طریق آشنایان جهان بیگانگی است
مرد آن نبود که آرد چار زن را در نکاح
[...]