زهی از جام عشقت بیخودان را دوستگانیها
وزان رطل گران افسردگان را سرگرانیها
نشانت یافت هر کو بینشان شد هست ازان آتش
به هرسو داغهایت بینشانان را نشانیها
به صحرای غمت آواره و بیخانومان گشتم
خوش آن آوارگیها خرم این بیخانمانیها
اگر در حلقه بزم سگانت ره دهد بختم
ز سرمستی کنم با شیر گیران سرگرانیها
هر آن کو تا تواند ناتوانی در غمت ورزد
توانایان زبون او شوند از ناتوانیها
به درس عشق آن شد که نکتهدان کو لوح شست از غیر
درین ره سادهلوحیها به است از خردهدانیها
مرا شد زندگانی سربهسر بر باد از هجرت
خوشا آنها که دارند از وصالت زندگانیها
اگر تو حافظ فانی شوی از سهو در حمدت
در اقلیم سخندانی کنم صاحبقرانیها
زبانم گر کنی گویا به دستانهای حمد خود
چه خسرو بلکه با جامی کنم همداستانیها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به محبت و عشق اشاره دارد و احساسات شاعر را در مواجهه با عشق و غم بیان میکند. شاعر از شور و شوق شیرینی که عشق به او عطا کرده سخن میگوید و از آوارگی و بیخانمانیاش در عشق، به عنوان یک تجربه دلپذیر یاد میکند. او همچنین به ناتوانی انسانها در برابر مشکلات و غمها اشاره میکند و میگوید عشق و معرفت باعث میشود که انسانها غمهای خود را بهتر درک کنند. در پایان، شاعر به زندگیاش که تحت تأثیر عشق است و آرزوی وصال و جاودانگی آن اشاره دارد و به توانایی خود در به زبان آوردن محبتاش از طریق شعر افتخار میکند.
هوش مصنوعی: بسیار زیباست که از جام عشق تو، بیخودان و عاشقان شگفتزده میشوند و افرادی که بار سنگینی از غم و اندوه بر دوش دارند، با آن احساسات سرشار شادی و دلخوشی را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بینشان باشد، نشان تو را خواهد یافت. آتش عشق تو در هر سو داغهایی از یاد تو بر جا گذاشته است که هیچکس نمیتواند آنها را نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: در میان دلتنگیها و غمها، بهسرگردانی و بیخانمانی افتادم، اما از این آوارگیها خوشحالم و از این حالت بیخانمانی لذت میبرم.
هوش مصنوعی: اگر در میهمانی و جمع دوستانم فرصت بیابم، از شادی و سرخوشی با افراد بزرگ و پرقدرت لذت میبرم.
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند در غم تو مقاومت کند، حتی اگر ناتوان باشد، افراد توانمند را هم از قدرتشان میاندازد و آنها را ناتوان میکند.
هوش مصنوعی: در درس عشق، تنها کسی موفق میشود که با دقت و توجه ویژهای به نکات ریز و ظریف توجه داشته باشد. کسانی که فقط به اطلاعات سطحی و کمعمق اکتفا میکنند، در این مسیر دچار سادهلوحی خواهند شد.
هوش مصنوعی: زندگی من به کلی نابود شده از هجرت، خوش به حال آنهایی که از بودن با محبوبشان زندگیهای سرشار و خوشی دارند.
هوش مصنوعی: اگر تو با وجود فنا و زوال، به درستی و بدون اشتباه در وصف و ستایش تو صحبت کنم، میتوانم در عالم سخنوری مانند یک پادشاه رفتار کنم.
هوش مصنوعی: اگر زبانم را ببندید، با دستان نیکو و ستایشهای خود چه چیزی میتوانم بگویم؟ حتی میتوانم با جامی از عشق و الفت، سخن بگویم و همراهی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه شکل دیگر گشت و رفت آن مهربانیها
همه خونابه حسرت شدست آن دوستگانیها
عزیزانی که از صبحت گرانتر بودهاند از جان
چو بر دلها گران گشتند بردند آن گرانیها
نشان همدمان جایی نمیبینم، چه شد آری
[...]
نات سلمی و لکن لاخ برق من مغانیها
بلی منزلگه مقصود را باشد نشانیها
نسیم کوی او بخشد دل امیدواران را
امید کامگاریها نوید شادمانیها
کجا شد آن ز روی او شبم را روشناییها
[...]
کجا شد آن نمکپاشی به زخم از همزبانیها
نهان در هر نگه صد لطف و ظاهر سرگرانیها
کنون گر صد ادا از غیر میبینی نمیفهمی
چه شد آن خردهبینیهای ناز و نکتهدانیها
به جادویی خراج بابل از هاروت میگیرم
[...]
به پیری آنچنان گردیدهام از ناتوانیها
که نتوانم گشودن چشم حسرت بر جوانیها
گداز آتش هجران او جایی که زور آرد
توان بر طالع خود تکیه کرد از ناتوانیها
ز بار غم چه پروا؟ لیک یار آید چو در گفتن
[...]
نمیدانم چرا با من به حکم بدگمانیها
چو بادامی همه تن پشت چشم از سرگرانیها
به قدر طاقت عاشق بود بیرحمی خوبان
کشم شمشیر جورش را به سنگ از سختجانیها
بهاران را از آن رو دوست میدارم که این موسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.