گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

گر آن ترک خطایی نوش سازد جام صهبا را

نخست آرد سوی ما ترکتاز قتل و یغما را

رخش در نازکی بر باد داده صفحه گل را

قدش در چابکی بر خاک شانده سرو رعنا را

به منع بوس آن لب چون دوصد تیرست از مژگان

که در خاطر تو اند راه دادن این تمنا را؟

بهار عارضش را تازه گل‌های عجب بشکفت

خدا را مدعی مانع مشو یکدم تماشا را

من و کوی مغان وان مغبچه کز لعل جان‌پرور

به نکته کرده زین دیر کهن بیرون مسیحا را

چو در کوی خراباتش به یک ساغر نمی‌گیرند

بر آتش افکنم به این لباس زهد و تقوا را

چه پوشانم ز مردم کآتش عشق می روشن

ز چاک سینه ظاهر کرد سر مخفی ما را

بگو کآرند جام جم ز مخزن ای شه خوبان

که بنمایم به شاهان بی‌وفایی‌های دنیا را

غزل گفتن مسلم شد به حافظ شاید ای فانی

نمایی چاشنی دریوزه زان نظم جهان‌آرا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

زر افشانید بر پیلان جرس‌های مدارا را

برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را

قطران تبریزی

زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا

ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا

وطواط

زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را

خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را

ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را

نظام تو کرده روان ایوان خضرا را

کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را

[...]

مولانا

ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را

چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را

منم ای برق رام تو برای صید و دام تو

گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را

چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را

گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه