گل رویت که ظاهر گشته رنگ یاسمین او را
چه باشد کز می گلرنگ سازی آتشین او را
نمی دانم ز می شد سرخ چون نافرت یا خود
لباس آل پوشاندی بقتل لعل دین او را
مرا هم غنچه دل بشکفد چون آن دهن هر گه
ز خوی شبنم چو بنشیند به گلزار جبین او را
چو عکس صورتت در باده ظاهر گشت نتواند
بدین سان آب ور نگی ساختن نقاش چین او را
به مکنت چون سلیمان است پیر می فروش اینک
ز هر خم عالمی دیگر شده زیر نگین او را
چو اوج رفعتش از آسمان نگذشت ازان معنی
گدا گشتند شاهان همه روی زمین او را
بهارستان گیتی را گلی ایمن کجا یابی
که نبود صرصر باد خزان اندر کمین او را
ازان دور افتد از وی کز برای چاره وصلش
مکان تعیین نماید زاهد خلوت نشین او را
درآمد در خرابات فنا ای دل دگر فانی
ز اهل توبه و تقوی نگویی بعد ازین او را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و او را با گل یاسمن و میگلرنگ مقایسه میکند. شاعر از احساسات خود و تاثیری که معشوق بر او دارد، میگوید و به زیبایی صورت او اشاره میکند که حتی در باده هم قابل مشاهده است. شاعر در ادامه به قدرت و ثروت میفروشانی اشاره میکند که بهخاطر魅بت معشوقه، در دنیایی دیگر زندگی میکنند. او همچنین به اهمیت معشوق در زندگی خود و چالشهای ناشی از فراق اشاره دارد و در نهایت به این نتیجه میرسد که از زهد و توبه فاصله بگیرد و به ماجرای عشق و هوس روی آورد.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلنوازت همچون یاسمین است، اما چه چیزی میتواند با زیبایی و دلفریبیات مقایسه شود، در حالی که آن زیبایی از شراب گلهای رنگین میجوشد و آتشین و جذاب است؟
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا رنگ سرخ شراب به خاطر میوههای نارس است یا اینکه خودت با لباس خونی به قتل او پرداختهای.
هوش مصنوعی: دل من نیز مانند غنچهای باید بشکفد و شکوفا شود، زمانی که قطرات شبنم بر پیشانی او نشسته و در باغ گل حضور دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که تصویر زیبای تو در شراب نمودار شد، دیگر هیچ کس نمیتواند به این زیبایی، آبی را به تصویر بکشد، حتی هنرمند بزرگ چینی.
هوش مصنوعی: پیر شرابفروشی مانند سلیمان ثروتمند است و حالا از هر شاخ وBranch خم، دنیایی دیگر زیر فرمان او قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که اوج عظمت و بلندیاش از آسمان فراتر نرفت، به خاطر همان معنا، همه شاهان روی زمین مانند گدایان به او ارادت کردند.
هوش مصنوعی: جایی در دنیا که بهار و زیبایی و گل وجود داشته باشد، نمیتوان پیدا کرد، زیرا همیشه خطر وزش بادهای سرد و خزان در کمین آن است.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر درک عشق و وصال محبوب، در جستوجوی راه حلی است، از دوری و جدایی او احساس غم و ناراحتی میکند. زاهدی که به تنهایی و گوشهنشینی عادت کرده، چنین کسی را درک نمیکند.
هوش مصنوعی: به کشتن دیروز خود در محیطی پر از شهوت و لذت وارد شو ای دل، دیگر از اهل پاکی و توبه حرفی نزن. از این به بعد، او را به یاد نیاور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.