ز ابر تیره برقی جست طرف کوهساران را
که روشن کرد هرسو شمع گلهای بهاران را
چو نرگس جام زر بگرفت و لاله ساغر یاقوت
صلای باده زد مرغ چمن پرهیزگاران را
تو نیز ای پیر دیر اندر چنین فصلی به سرمستی
ز کنج میکده سوی چمن کش می گساران را
فکن ای مغبچه از یک مغانه جام مرد افکن
به رقص آر اول شب تا سحر شب زنده داران را
صبوح عیش با یاران قدح خور نیست چون معلوم
که یا بندت شب آینده یاران یا تو یاران را
درین صحرا ز باد حادثه هر سوی چون لاله
به خاک افتاده بین تاج غرور کامگاران را
به سر گرد فنا در زیر پهلو خار نومیدی
ز تاج و تخت جم آزاد دارد خاکساران را
سفال کهنه پر می ساز و جام جم بنه نامش
درو نظاره کن احوال دور روزگاران را
چو آخر جز فنا کاری نخواهد بود ای فانی
درین دیر فنا بگذار عیب جرعهخواران را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی طبیعت بهار و عیش و نوش در محافل شادی و سرمستی است. شاعر از باران و روشنایی گلها و شمعهای بهاری سخن میگوید و از اهمیت لذت بردن از لحظات حال در کنار دوستان و یارانش. او به پیران نیز اشاره میکند که باید از زندگی لذت ببرند و فراخوانی به عیش و نوش میدهد. در ادامه، به زشتیهای دنیا و فناکاری آن اشاره میکند و بر این نکته تأکید مینماید که جز فنا چیزی در این دنیا باقی نخواهد ماند، بنابراین باید بیاعتنایی به عیوب و خوشیهای کوچک زندگی را انتخاب کرد. در نهایت، وی بر این باور است که بهتر است در حال زندگی کرد و از لحظات استفاده کرد، زیرا زندگی کوتاه و گذراست.
هوش مصنوعی: از ابرهای تیره، نور پرتوئی بر کوهها تابید که همه جا را مانند شمعهایی که در بهار روشن شدهاند، روشن کرد.
هوش مصنوعی: وقتی نرگس، جام طلا را در دست میگیرد و لاله، لیوان یاقوت را به صدا درمیآورد، بادهنوشی و شادی به وجود میآید و مرغ چمن که پرهیزکار است، از این سرود و آواز دوری میکند.
هوش مصنوعی: ای شیخ سالخورده، در این فصل دلانگیز، از گوشهی میکده به سوی باغ برو و با خوشحالی و سرخوشی همراه میگساران باش.
هوش مصنوعی: ای دختر زیبا، از جام می در دستان مغانه مایه بریز و مردان را به رقص وادار کن، تا شب اول تا صبح، شب زندهداران در حال شادی و سرور باشند.
هوش مصنوعی: هرگز نخواهی توانست با دوستانت از زندگی لذت ببری و نوشیدنی بنوشی، چون مشخص است که یا در شب آینده تو به دوستانت نیاز داری و یا دوستانت به تو نیاز دارند.
هوش مصنوعی: در این بیابان، حوادث به هر سو میوزند و مانند گل لالهای که به زمین افتاده، میتوان تاج غرور افرادی را که به موفقیتهای خود میبالند، مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: در زیر سرای فنا، امیدواران به گرد، ناملایماتی چون خار را تحمل میکنند؛ خاکساران که مقام و قدرت را نمیشناسند، در واقع از نظر واقعی آزادی بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: ظرفی قدیمی بساز و جامی جادویی را در آن قرار بده. سپس نام آن را یاد بگیر و به تماشای وضعیت دورانهای گذشته بپرداز.
هوش مصنوعی: وقتی که در نهایت همه چیز به زوال و فنا میانجامد، ای انسان فانی، در این دنیای گذرا، به عیبها و نقصهای کسانی که نوشیدنی مینوشند توجه نکن و آنها را کنار بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گذشت از حد خروش و گریه ابر نوبهاران را
کجا دانست یارب درد و داغ دل فگاران را
مبار ای ابر روز گشت آن چابک سوار آخر
که دیده بر ره است از دیرباز امیدواران را
ازین عشق جگرخواره چه دارم چشم بهبودی
[...]
بروز غم، سگش خواهم، که پرسد خاکساران را
که یاران در چنین روزی بکار آیند یاران را
عجب خاری خلید از نو گلی در سینه ریشم!
که برد از خاطر من خار خار گل عذاران را
ز ناز امروز با اغیار خندان میرود آن گل
[...]
ز منع افزون شود شوق گرستن بی قراران را
که افزاید رسایی از گره در رشته باران را
ز طوفان پنجه مرجان نگردد بحر را مانع
کجا ساکن کند دست نوازش بی قراران را؟
به قدر سعی، از مقصود هر کس بهره ای دارد
[...]
کتابت کی تواند داد داد بیقراران را
سحاب خشک حسرت میدهد مشتاق باران را
چه شد دیریست کز زلف بتان بویی نمیاری
به امیدی نشاندی ای صبا امیدواران را
نمک دارد که بعد از انتظار غم ز دل بردن
[...]
نمی باشد زمرگ اندیشه ای پرهیزکاران را
سفر فیض صباح عید بخشد روزداران را
چکد خون گشته از منقار بلبل نالهٔ حسرت
طراوت از سرشک ماست پنداری بهاران را
نیارد زد قدم در عالم آزادگی هرکس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.