گفتی برم دلت را جان هم فدات یارا
گویم دلت نماند دل خود کجاست ما را
دل رفت و جان هم از پی در وجه مطرب و می
این هردو لیک بیوی گو بزم ما میارا
ای رند لاابالی پیش از بلا ننالی
عاشق به بیبلایی باید کشد بلا را
در تست گنج پنهان زانی به چشم ویران
بین گرد خویش گردان این هفت اژدها را
با عشرتم چه قوت کین چرخ کم فتوت
هم هست بیمروت هم هست بیمدارا
ای دل به دوست رو کن جان را فدای او کن
با درد عشق خو کن لیکن مجو دوا را
پیر مغان که گردون عمرش کناد افزون
دارد همیشه ممنون رندان بینوا را
در دیر اگرچه مستم زنار کفر بستم
باری ز خویش رستم صد شکر ازین خدا را
فانی ره وفا جو سر منزل رضا جو
در عشق او فنا جو دان مغتنم فنا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی شعر عاشقانه و حکمتآمیز اشاره دارد. شاعر به عشق و دلباختگی میپردازد و میگوید که دل و جان او به خاطر عشق معشوق از دست رفتهاند. او به رند لاابالی اشاره میکند که باید قبل از گرفتار شدن در بلایا، هوشیار باشد و در عشق به معشوق باید درد را تحمل کرد و دنبال درمان نباشد. شاعر همچنین به پنهانی بودن گنج عشق و مشکلات ناشی از آن اشاره میکند و به این نکته تأکید میکند که در صحنه زندگی، وفاداری و عشق واقعی ارزشمندتر از هر چیز دیگری است. او از پیر مغان یاد میکند که همواره قدردان رندان بینوای عشق است. در نهایت، او دعوت میکند که در مسیر عشق، فنا و از خودگذشتگی را بپذیریم و آن را مغتنم شماریم.
هوش مصنوعی: تو گفتی که عشق من را دوست داری و جانم را برایت فدا میکنم، اما حالا که دلت را به من نمیدهی، دل من کجاست؟
هوش مصنوعی: دل و جانم را به دنبال مطرب و میرفتم، اما بیاو بگذر و بزم ما را تماشا نکن.
هوش مصنوعی: ای آدم با روح آزاد، پیش از اینکه مشکل یا مصیبتی برایت پیش بیاید، ناله و شکایت نکن. عاشق کسی است که باید در برابر سختیها و مشکلات صبر کند و آنها را تحمل نماید.
هوش مصنوعی: در جستجوی گنجی که پنهان است، به دقت به اطراف خود نگاه کن و به آن هفت اژدها که به نوعی نمادها یا موانع هستند، توجه کن.
هوش مصنوعی: با یاری من چه نیازی به قدرت است؛ چون دنیا هم بیانصافی و بیرحمی وجود دارد و هم بیخودی و بیمروت.
هوش مصنوعی: ای دل، به سوی دوست برگرد و جان خود را فدای او کن. با درد عشق آشتی کن، اما به دنبال درمان آن نرو.
هوش مصنوعی: پیر مغان، کسی است که عمرش در حال گذر است و همیشه قدردان و سپاسگزار رندان بیبضاعتی است که در زندگی با سختیها مواجهاند.
هوش مصنوعی: هرچند در میخانه مست هستم و ارتباطی با دین ندارم، اما به دلیل لطف و رحمت خداوند، خود را از زحمتها و مشکلات رهایی بخشیدهام و به او شکرگزارم.
هوش مصنوعی: برای پیدا کردن وفا و صداقت، باید به آرامش و رضایت قلبی دست یافت و در عشق او غرق شد. این فنا و از خودگذشتگی را مغتنم بشمار و بدان که در این راه، ارزش واقعی نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با آن که میرسانی، آن بادهٔ بقا را
بی تو نمیگوارد، این جام باده ما را
مطرب قدح رها کن، زین گونه نالهها کن
جانا یکی بها کن، آن جنس بیبها را
آن عشق سلسلت را، وان آفت دلت را
[...]
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
[...]
با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را
گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا
هستند پادشاهان پیش درت گدایان
بنگر چه قدر باشد درویش بینوا را
از چشم من نهانی ای آب زندگانی
[...]
دانی چه مصلحت را بل غاغ شد بخارا
تا این ستیزه گاران بی دل کنند مارا
زین قوم در خراسان الاّ بلا نخیزد
شکلی کنید و دفعی بنشستن بلا را
گفتم از آن جماعت یاری به چنگم آید
[...]
آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا
یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
غارت نمود زلفش بنیاد زهد و تقوی
تاراج کرد لعلش اسباب پادشا را
جولان کند سمندش چون سم او ببوسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.