گنجور

 
۱
۲
۳
۱۰
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

ای آسیا، ای آسیا، سرگشته‌ای چون ما چرا؟

از ما مپوشان راز خود، با ما بیان کن ماجرا

در چرخ خود مستانه‌ای در دور خود فرزانه‌ای

از ما چه‌ها داری خبر؟ کز ما برقصی دایما

از کان جدا ماندی، زان در نفیری، ای رجا

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

ای صبح سعادت ز جبین تو هویدا

این حسن چه حسنست؟ تقدس و تعالا

من بنده آن باده نابم که دمادم

در هر نفسی تازه کند جودت ما را

از عربده ما در میخانه نیستی

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

برافشان زلف مشکین را، که خوش حالیم ازین سودا

که می یابم ز بوی او نسیم جنت الماوا

دل و جان راتو محبوبی،همه طالب، تو مطلوبی

زهی حسن و زهی خوبی، تعالی ربناالاعلا

سلامت مسکن زاهد سعادت مأمن صادق

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

بس بمساجد شدیم بهر تولا

مسجد اقصی کجاست؟ مسجداقصا؟

مسجد اقصای ماست بلده طیب

مسجد اقصی کجاهاست؟ «دنی فتدنا»

مسجد اقصی ظهور قدس تجلی

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

خدا را، ای مذکر، رحم فرما

ز حد بگذشت سرمای تو بر ما

زهر جا، هر که پرسد منزل اوست

همه جا گو، همه جا گو، گو همه جا

شدم مفتون زلفش، تا چه زاید

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

شراب آتشین آمد ز دست ساقی جان‌ها

بنوش این جام آتش را، «توکلنا علی المولا»

شراب ارغوان درکش، مترس از آب و از آتش

به رقص آ یک زمان خوش خوش، ببین در جودت صهبا

کمالات خود از خود جو، که بحر وحدتی، نه جو

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

«نون گفت » و «قلم » گفت تقدس و تعالا

اجمال ز تفصیل مبرهن شد و پیدا

تفصیل چه باشد؟ گذر قطره بهامون

اجمال چه باشد؟ صفت قطره بدریا

با قطره خطابی که: ز تفصیل برون شو

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

بسوخت آتش عشق تو زهد و تقوی را

بباد داد ورقهای درس و فتوی را

ز عاصفات خدا بحر قهر موجی زد

نهنگ عشق فرو برد طور موسی را

غرامتست نظر بر مهوسی که ندید

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

«اسمعوا منی، یا اولی الالباب »:

همه لبند و دوست لب لباب

همه در وقت آشکار و نهان

این حکایت کنند چنگ و رباب

هرچه بشنید در میان آرد

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

عاشقم، خسته ام، خراب و یباب

غرق دریای حیرتم، دریاب

توبه کردم ز عاشقی چندی

توبه از توبه کردم، ای تواب

عاشقان در جهان سرمستی

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

گر زاهدست جانم، اگر رند می پرست

با روی تست روی دلم، هر کجا که هست

جانم فدای ساقی و دردی درد او

کز نیم جرعه توبه و ناموس ما شکست

ذرات کاینات برقصند «لایزال »

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

این همه موج بی کران ز چه خاست؟

عشق با دست و جان ما دریاست

شیوه عشق رستخیز بود

هر کجا شد قیامتی برخاست

راه عاشق صراط باریکست

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست

که آفتاب جمالت ز ذرها پیداست

میان باغ جهان از زلال وصل حبیب

نهال جان مرا صد هزار نشو و نماست

فراغتست دل از فکر جنت و دوزخ

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

جان عالم تو و این قصه ز جانت پیداست

یار من، جان منی و جان جهانت بفداست

شور عشقت ز جهان جان مرا یکتا کرد

این چه شورست که از عشق تو اندر سر ماست؟

هرکرا نور یقین رهبر و همراه بود

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداست

ذرات جهان را بولای تو تولاست

آن زلف دلاویز بر آن روی دل افروز

آشوب جهان آمد و سر فتنه غوغاست

دل را ز جهان هیچ تمنای دگر نیست

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست

گنه رنگ رزست این و تو گویی: خم راست

رنگ رز کافر اماره آواره بود

قول و فعلش همه در راه خدا روی و ریاست

رنگ عقل و دل و جان گیر، اگر رنگ رزی

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راست

این جمالیست که از جمله جهان جان تر است

عشق و مستوری و عفت که شنیدست وکه دید؟

این کمالیست که از ذرات تو در نشو و نماست

بی تو آرام ندارم، چه بود درمانم؟

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟

تا بگویم بیقین منزل آن یار کجاست

همه مستند و خرابند ز غفلت، هیهات!

دل و جانی که بود حاضر و هشیار کجاست؟

دل عشاق سراسیمه و فریاد کنان

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان کجاست؟

قصه طغیان ز حد شد، سوره غفران کجاست؟

محو گرداند گناه عالمی را در دمی

یا رب آن موج کرم و آن بحر بی پایان کجاست؟

قصه فرعونیان از حد گذشت،ای پیر عقل

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟

یک دل که ایمنست ز غم در جهان کجاست؟

در گیر و دار فتنه دوران بسوختیم

داری خبر بگوی که: دارالامان کجاست؟

در صومعه چو جرعه ای از درد درد نیست

[...]

۹ بیت
قاسم انوار
 
 
۱
۲
۳
۱۰
 
تعداد کل نتایج: ۱۸۲