بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست
که آفتاب جمالت ز ذرها پیداست
میان باغ جهان از زلال وصل حبیب
نهال جان مرا صد هزار نشو و نماست
فراغتست دل از فکر جنت و دوزخ
مرا که جانب جانان هزار عشق و هواست
اگر جهان همه دشمن شوند و طعنه زنند
بهیچ رو نخورم غم که دوست جانب ماست
مزن تو سنک بجامم،که اوست در پس جام
بدان که منزل جانان سراچه دل ماست
چه جای جام و صراحی؟ که در طریقت عشق
کمینه جرعه رندان دیر ما دریاست
هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردم
مرا که هر سر مویی هزار حسن وفاست
بجان تو، که ز اغیار دل مبرا کن
بدو سپار دلت را که مالک دلهاست
بپیش قاسم بیدل قیامتست این عشق
بلا و مرگ و مصیبت فذلک منهاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در ستایش زیبایی و عشق به معشوق نوشته شده است. شاعر با اشاره به نور و زیبایی معشوق، از احساسات عمیق خود نسبت به او سخن میگوید و بیان میکند که عشق واقعی او را از دغدغههای دنیا مانند بهشت و جهنم دور کرده است. حتی اگر همه دنیا با او دشمنی کنند، او از عشق و محبت به معشوق غمگین نخواهد شد. شاعر بر این نکته تأکید میکند که معشوق در دل او جا دارد و عشق او فراتر از مشکلات و رنجهاست. در پایان، عشق را بسیار قدرتمند و فراتر از هر مصیبت و سختی توصیف میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو همچون آفتابی است که نور چشمان ما را روشن کرده و روشنی آن به روشنی ستارهها نمایان است.
هوش مصنوعی: در باغ وسیع جهان، به خاطر ارتباط پاک و شیرین با معشوق، روح من بارها و بارها رشد و شکوفایی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: دل من از فکر بهشت و جهنم آسوده است، زیرا توجه و عشق من فقط به معشوق است.
هوش مصنوعی: اگر همهی مردم دنیا با من دشمن شوند و سخنانی آزاردهنده بگویند، من هرگز غمگین نخواهم شد؛ زیرا دوستم همواره در کنار من است.
هوش مصنوعی: به من سنگ پرتاب نکن، زیرا آن شخص در پشت جام است. بدان که مکان محبوب ما، دل ماست.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، دیگر صحبت از جام و شراب نیست؛ چرا که در این راه، مقدار کمی از جستجوگران قدیمی ما، دریایی از معانی و تجربیات را در اختیار داریم.
هوش مصنوعی: من زخمها و دردهای زیادی را از تو تحمل کردهام، اما این همه زحمت را به خاطر زیباییها و جذابیتهای تو است که هر یک از موهایت به اندازه هزاران حسن و زیبایی ارزشمند است.
هوش مصنوعی: به جان تو، دل خود را از دیگران پاک کن و به او بسپار، چون او صاحب دلهاست.
هوش مصنوعی: این عشق، همچون بلا، مرگ و مصیبت است و در حقیقت، زندگی به خودی خود یک نوع محاکمه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.