گنجور

 
قاسم انوار

«نون گفت » و «قلم » گفت تقدس و تعالا

اجمال ز تفصیل مبرهن شد و پیدا

تفصیل چه باشد؟ گذر قطره بهامون

اجمال چه باشد؟ صفت قطره بدریا

با قطره خطابی که: ز تفصیل برون شو

با بحر عتابی که: ز اجمال برون آ

با ابر خطابیست که: بر اوج سما شو

با قطره باران که: بر این اوج مکن جا

با باده خطاب «اسکر» و با جام «ادر» بود

با خم و صراحی سخن از عشق و تولا

با بحر دم از قطره زدن راه رشادست

با جام و صراحی سخن از مولی و مولا

رو دیده دل باز گشا، تا که ببینی

دل بیت حرام آمد و جان مقصد اقصا

از جام می عشق تو جان مست و خرابست

احسنت و زهی جام و زهی جودت صهبا

قاسم بشب و روز همه حیرت و عشقست

زان روی دل افروز و زان زلف سمن سا