جان عالم تو و این قصه ز جانت پیداست
یار من، جان منی و جان جهانت بفداست
شور عشقت ز جهان جان مرا یکتا کرد
این چه شورست که از عشق تو اندر سر ماست؟
هرکرا نور یقین رهبر و همراه بود
دامنش تر نشود گر همه عالم دریاست
گر ترا عین یقین هست ببینی بیقین
عشق از غره پیشانی جانان پیداست
نتوانم که دل از دوستیش بردارم
که میان من و دلدار همه صدق و صفاست
گفت: آن یار کجا هست و کجایش جویم؟
گفتم: ار طالب راهی چو ببینی همه جاست
گفتم: ایدوست، ز هجران بوصالت چندست
گفت: هیهات، که از حد سمک تا بسماست
یار آن زلف دل افروز برافشاند ز دوش
در دو عالم بدمی شور قیامت برخاست
گر بلایی بسرآید تو مترسان دل را
مذهب قاسم دل خسته بلاعین عطاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیق عشق و تعلق خاطر شاعر به معشوق میپردازد. شاعر از شور و اشتیاق فراوانی که از عشق معشوق در دلش بوجود آمده سخن میگوید و میفهماند که این اشتیاق به گونهای است که حتی تمامی دنیا برای او بیاهمیت میشود. همچنین، شاعر به یقین و حقیقت عشق اشاره میکند و میگوید که عشقش به معشوق آنقدر عمیق است که نمیتواند از آن فاصله بگیرد. در ادامه، شاعر به سوالات معشوق پاسخ میدهد و میگوید که او به نوعی در هر جا و هر زمانی حاضر است. در نهایت، به بلایای ناشی از عشق اشاره میکند و با امید و ایمان به اینکه عشق او به معشوق میتواند همه چیز را تحمل کند، این مضامین را بیان میکند.
هوش مصنوعی: تو روح و جان تمام عالم هستی و این داستان از جان تو روشن است. ای دوست من، تو جان منی و جان جهان برای تو فدای من است.
هوش مصنوعی: شور و اشتیاقی که برای عشق تو دارم، تمام وجود و جانم را دگرگون کرده است. این چه نوع شور و هیجان عجیبی است که به خاطر عشق تو در ذهن و دل ما وجود دارد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که نور یقین و آگاهی را در زندگیاش داشته باشد، در برابر مشکلات و چالشها مقاوم میماند و هیچگاه آسیب نمیبیند، حتی اگر تمام عالم پر از آزمایشات و سختیها باشد.
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت یقین داری، میتوانی بدون شک ببینی که عشق در بالای پیشانی محبوب آشکار است.
هوش مصنوعی: نمیتوانم عشق و دوستیام را از او جدا کنم، زیرا در روابط ما تنها صداقت و پاکی وجود دارد.
هوش مصنوعی: سوال کرد: آن محبوب کجا است و چطور او را پیدا کنم؟ گفتم: اگر به دنبال او هستی، در هر جایی که نگاه کنی، او هست.
هوش مصنوعی: گفتم: ای دوست، برای رسیدن به تو چقدر فاصله است؟ او پاسخ داد: چه بعید! فاصله از زمین تا آسمان است.
هوش مصنوعی: محبوب، آن زلف زیبای خود را از دوش میافشاند و این کارش در دو عالم شور و هیجان به پا میکند که شبیه قیامت است.
هوش مصنوعی: اگر مشکلی برایت پیش بیاید، نترس؛ زیرا دل با ایمان و مطمئن است و در عین سختیها، آرامش خود را حفظ میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ نپذیری چون ز آل نبی باشد مرد
زود بخروشی و گویی «نه صواب است، خطاست»
بی گمان، گفتن تو باز نماید که تو را
به دل اندر غضب و دشمنی آل عباست
ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش
سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست
همه نازیدن آن ماه بدیدار منست
[...]
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
[...]
رمضان موکب رفتن زره دور آراست
علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
مرد میخوار نماینده بدستی مه نو
دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟)
[...]
گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دلانگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.