سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - این قصیدهٔ را امام علی بن هیصم در مدح سنایی گفته است
سنایی سنای خرد را سزاست
جمالش جهان را جمال و بهاست
اگر شخصش از خاک دارد مزاج
پس اخلاق او نور کلی چراست
چنو در بزرگان بزرگی که دید
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - در مدح بهرامشاه
عقل را تدبیر باید عشق را تدبیر نیست
عاشقان را عقل تر دامن گریبانگیر نیست
عشق بر تدبیر خندد زان که در صحرای عقل
هر چه تدبیرست جز بازیچهٔ تقدیر نیست
عشق عیارست و بر تزویر تقدیرش چکار
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در تعلیم طی طریق معرفت
همچو مردان یک قدم در راه دین باید نهاد
دیده بر خط «هدی للمتقین» باید نهاد
چون ز راه گلبن «توبوا الیالله» آمدی
پای بر فرق «اتینا تائعین» باید نهاد
چون خر دجال نفست شد اسیر حرص و آز
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در مدح بهرامشاه
روزی که جان من ز فراقش بلا کشد
آنروز عرش غاشیهٔ کبریا کشد
ما را یکیست وصل و فراقش چو هر دو زوست
این غم نه کار ماست که این غم کیا کشد
نامرد باشد آنکه وفا نشمرد ازو
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱
یکی بهتر ببینید ایها الناس
که می دیگر شود عالم به هر پاس
دمی از گردش حالات عالم
نمییابم نجات از بند وسواس
چو دل در عقدهٔ وسواس باشد
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹
ایا مانده بیموجب هر مرادی
همه ساله در محنت اجتهادی
نه در حق خود مر ترا انزعاجی
نه در حق حق مر ترا انقیادی
چو دیوانگان دایم اندر به فکری
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۹ - در شکایت احوال
نیستم اندرین سرای مجاز
طاقت بار و قوّت پرواز
نه غم این طرف توانم خورد
نه بدان شهر ره توانم برد
پس همان به که گوشهای گیرم
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۶ - خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین
آن شنیدی که از سر سوزی
گفت عیسی به همرهان روزی
زین جهان دل به طبع بردارید
مهر او جمله کینه انگارید
که جهان زودسیر و بد مهر است
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۳ - التمثیل فی قصّة ابراهیم الخلیل علیهالسّلام
آن شنیدی که تا خلیل چه گفت
وقت آتش به جبرئیل نهفت
کرد بیرون سر از دریچهٔ جان
کای برادر تو دور شو ز میان
گفت با جبرئیل اندر سرّ
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴ - در ذکر آنکه پیغمبر ما رحمةً للعالمین است
زحمت آب و گِل در این عالم
رحمتش نام کرده فضل قِدم
قدر شبهای قدر از گل او
نورِ روز قیامت از دل او
حلقهٔ حلقهها به حلقهٔ موی
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۹ - فی تخصیص ابیبکر علی کافّة الناس
دل احمد ز کون بود نقط
آدم و جمله انبیا برخط
انبیا خطِ دائره بودند
همه بر خط جمال بنمودند
وان صحابی که چون ستاره بدند
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۵ - حکایت در داد و ستد خردمند
معن دادی خمی درم به دمی
باز کردی مُکاس در درمی
گفت این خوی نزد من نه بدست
جود مال و بخیلی خردست
مال بدهم پی جوانمردی
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۱۱ - در آفرینش جهان
از برای تناهی اندر کرد
عالم جسم گویی آمد گرد
متساوی نهاد چون گویی
متفاوت نه سویی از سویی
هست ممتد جهان و اندر حد
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۵ - فصل فیالحکمة ذکرالحکمة احکم فانّها بین الکائنات حکم مثل الاحباب والاعداء کمثل الدواء والداء در دوستی و دشمنی
مردم از زیرکان دژم نشود
مهر کز عقل بود کم نشود
مهر جاهل چو مُهره گردانست
مِهر کز عقل بود مهر آنست
با هوا مهر کین چه در خوردست
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۹ - ذکر انقطاع نسب
آدم پاک را برآر از گِل
چشم روشن مدار و تاری دل
به خدای ار بود ز بهر شرف
از خلیفه خدای چون تو خلف
گر تو اینجا نسب درست کنی
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۷ - اندر تصوّف و زهد ذکر التصوّف الزم علی الحقیقة لان فیه نجاة الخلیفة
آنکه در بند مال و اسبابند
همه غرقه میان گردابند
وان کسان کز برونِ در ماندند
دان که در دست خویش درماندند
عامه دل در هوای جان بستند
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۰ - فی ذمّالطمع والحرص
دل خود را ز تاب و تابش طمع
تافته و تفته دار چون دل شمع
کان فتیله که بر فروزندش
تا نشد تافته نسوزندش
آن نباشد ولی که چون سرخاب
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۱ - اندر بیان حال صوفی و ستایش صوفیان فرماید علامة اصحاب التصوّف ان لایسأل ولا ینهر ولا یدّخر
تازه اندر بهار حق صوفیست
سرو بر جویبار حق صوفیست
صورت سرو چیست زی عامه
راست قد تازهروی و خوش کامه
صوفیانی که کاسه پردازند
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۷ - حکایت
شحنهای در دهی شبی سرمست
پای مرغ معلّمی بشکست
روز دیگر معلّم بیدین
پیش بت رفت تا کند نفرین
وین سخن گشت منتشر در ده
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۱ - اندر مدح خواجهٔ عمید احمدبن مسعود تیشه و وصف حال خانهای گوید که از جهت حکیم سنایی کرده بود و اسباب مهیّا گردانیده
دوستی مخلص اندرین شهرم
کرد از صدق و دوستی بهرم
خانهای بهر من به رحمت دل
کرد و یک دست جامه خانه ز ظل
سقف او وقف خانهٔ افلاک
[...]