آن شنیدی که از سر سوزی
گفت عیسی به همرهان روزی
زین جهان دل به طبع بردارید
مهر او جمله کینه انگارید
که جهان زودسیر و بد مهر است
همه خاری ست اگر چهگلچهراست
همه معشوقهایست عاشق کش
عاشق او خرد ندارد و هش
دایهای دان که هر که را پرورد
خون پرورده را بریخت و بخورد
تا جهان است کارش این بودهاست
رسم و آیینش اینچنین بوده است
آن کزو زاد و آنکه از تو بزاد
هر دو راکشت و تو بدو شده شاد
او به آزردنت چنین مایل
تو درو بسته دل زهی غافل!
دل منه بر جهانکه آن نه نکوست
اوترا دشمن و تو او را دوست
گر بمانی در این جهان صد سال
بی غم و رنج جفت نعمت و مال،
روزی آید که دلفگار شوی
خستهٔ زخم روزگار شوی
چیست نام جهان سرای مجاز
در سرای مجاز جای مساز
کار و بار جهانیان هوس است
وین همه طمطراق یک نفس است
من بر این کار و بار میخندم
دل در این روزگار چون بندم
چون ندانیکه چند خواهی زیست
این همه طمطراق بیهده چیست؟
از پی یک دو روزه عمر قصیر
چند هیزم کشی به قعر سعیر؟
زین جهانت بدان جهان سفرست
گذرت راست بر پل سقرست
غم این ره نمیخوری چه کنم؟
هیمه با خود همی بری چهکنم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.