بخش ۶۰ - فی ذمّالطمع والحرص
دل خود را ز تاب و تابش طمع
تافته و تفته دار چون دل شمع
کان فتیله که بر فروزندش
تا نشد تافته نسوزندش
آن نباشد ولی که چون سرخاب
رود از بهر آبروی بر آب
ولی آنست کو ز خود بجهد
پای بر آب روی خویش نهد
ورنه او آب را هوا دارد
دل او بیکله قبا دارد
گرچه خود را به آب بسپارد
مر هبا را هوا نگهدارد
گر بدو نیک و مهر و کین باشد
هرچه جز دین حجاب دین باشد
در ره دین تنت حجاب تو است
هستی تو برت نقاب تو است
هستی خویش را ز ره برگیر
تا شوی بر نهاد هستی میر
بیخودان را ز خود چه فایده است
عشق و مقصود خویش بیهده است
بیخودی ملک لایزالی دان
ملکتی نسیه نیست حالی دان
هرکه مقصود را طلب کار است
در رهِ صدق سخن بیکار است
دل ز مقصود خویشتن برگیر
حکم را باش و کارت از سر گیر
نشوی بر نهاد خود سالار
به نماز و به روزهٔ بسیار
زانکه هرچند گرد برگردی
زین دو هر لحظه خواجهتر گردی
گر همی لکهنت کند فربه
سیر خوردن ترا ز لکهن به
صفت دوستان هر جایی
چیست جز تیرگی و رعنایی
دوستان را رسد که در ره راز
تیره رایی کند برِ غمّاز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به مساله دل و طمع پرداخته و به خواننده میآموزد که باید دل خود را از آرزوها و خواستههای زودگذر پاک کند. او دل را به شمعی تشبیه میکند که باید دور از آتش طمع بماند. درست مانند فتیلهای که تنها زمانی روشن میشود که نسوزد، دل نیز باید از آتش طمع دور باشد تا نسوزد.
شاعر تاکید میکند که اگر فردی توانایی رهایی از خود و خواستههایش را پیدا کند، به حقیقت و اصل وجود خود نزدیکتر میشود. او بر این باور است که انسانها باید از حجابهای دنیا عبور کرده و به ذات خود بپردازند. همچنین، خاطرنشان میسازد که در این مسیر، تعلق به دنیا و خواستههای نفسانی تنها مانع است.
در نهایت، او دل را به کارکرد نیروی عشق و حقیقت اشاره کرده و میگوید که اگر کسی به دنبال حقیقت باشد، نباید به ظواهر دنیوی مشغول شود، بلکه باید در جستجوی دوست و رازهای الهی باشد.
هوش مصنوعی: دل خود را از حرارت و تاثیر خواستهها و آرزوها به مانند دل شمع گرم و شعلهور نگهدار.
هوش مصنوعی: مانند فتیلهای است که تا زمانی که روشن باشد، نمیسوزد و نمیسوزد؛ وقتی که شعلهاش خاموش شود، دیگر نوری ندارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید چیزی را که وجود ندارد، به خاطر حفظ آبرو و ظاهر، شبیه چیزی واقعی جلوه دهیم. در واقع، به دنبال حقیقت بودن، حتی اگر ظاهرش چندان زیبا نباشد، بهتر از دروغین نشان دادن وضعیت است.
هوش مصنوعی: آن کسی که از خود فرار کند و بر سطح آب قدم بگذارد، در واقع به تواناییهای خود و شرایطش غلبه کرده است.
هوش مصنوعی: اگر او هوا را به آب ترجیح میدهد، نشاندهنده این است که دلش هیچ قید و شرطی ندارد و آزاد است.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که کسی خود را در آب غرق کند، باز هم هوای خود را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: اگر محبت و دشمنی در دل او باشد، هر چیزی غیر از دین، مانعی در برابر دین خواهد بود.
هوش مصنوعی: در راه حقیقت، جسم تو مانع است و وجود تو مانند یک پوشش عمل میکند.
هوش مصنوعی: خودت را از چنگال محدودیتها رها کن تا به یک سرآمد و پیشوای هستی تبدیل شوی.
هوش مصنوعی: اینکه افرادی که به خود آگاهی ندارند، عشق و اهداف خود را بیفایده میسازند، بیمعناست. انسانها وقتی خود را نشناسند، نمیتوانند در عشق و هدفگذاری موفق شوند.
هوش مصنوعی: در اینجا به مفهوم ناپایداری و زودگذر بودن نعمتها و موقعیتهای دنیوی اشاره شده است. به عبارتی، برخی از داراییها و مقامها باید در نظر گرفته شوند که موقتی و زودگذر هستند و به همین دلیل نمیتوان به آنها وابسته شد. همچنین اشاره به اهمیت آگاهی از ارزش واقعی و جاودان داشتهها و ارتباط با امور معنوی دارد.
هوش مصنوعی: هر کس به دنبال هدفی واقعی و راستین باشد، در مسیر گفتار صادقانه و درست، وقتش را هدر نمیدهد.
هوش مصنوعی: دل را از خواستههای خود خالی کن، آنطور که حکم میکند عمل کن و کارهای خود را از نو آغاز کن.
هوش مصنوعی: بر روی خود رئیسی نشو که تنها با نماز و روزههای زیاد به مقام نمیرسد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که دور شوی و از این دو چیز فاصله بگیری، در هر لحظه بیشتر به خواجه نزدیک میشوی.
هوش مصنوعی: اگر لکهای بر دامن تو بیفتد، نباید از خوردن سیر و پرخوری خودداری کنی.
هوش مصنوعی: دوستان هر جا که باشند، فقط میتوان به خوبی و زیبایی آنها اشاره کرد، نه چیز دیگری.
هوش مصنوعی: دوستان باید در مسیر راز و رمزها، به فکر و اندیشه بپردازند و با دقت مراقب حسد و بدخواهی دیگران باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.