گنجور

 
۱۸۷۴۱

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷

 

... جای رشک است که هر لحظه به کام دگری

سر و چشم همه در راه تو شد فرش طلب

پای بر دیده ما می نهی و بی خبری ...

افسر کرمانی
 
۱۸۷۴۲

افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

جمشیدوشان گدای درگاه تو اند

خسرومنشان نشسته در راه تو اند

یک طایفه همچو من بهر برزن و کوی ...

افسر کرمانی
 
۱۸۷۴۳

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

... چون کشوری است کاو را ویران کند امیری

دام بلا چه حاجت در راه ما نهادن

تاری ز زلف بگشا گر می بری اسیری ...

افسر کرمانی
 
۱۸۷۴۴

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱ - آهسته رو

 

در راه عاشقی ست مرا استوار پا

از جان نهاده ام به چنین رهگذار پا ...

... بگذار ار به دشت به عزم شکار پا

در راه انتظار تو شد خسته پای من

از بس فشرده ام به ره انتظار پا ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۴۵

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۶ - درد عاشق

 

... از سیل سرشک من بپرهیز

بیتوته مکن به راه سیلاب

ای گوهر تابناک ریزم ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۴۶

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۳۰ - آه آتشبار

 

... دلم چاه زنخدان تو را دید

یقینش شد که اندر راه چاه است

شبی زلف تو را در خواب دیدم ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۴۷

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۳۴ - آه سحرگاه

 

... سفر کوی خرابات مرا در پیش است

همت پیر مغان بدرقه راه من است

دوش با یار کسی شکوه ز ترکی می کرد ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۴۸

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۴۱ - شرط دوستی

 

... دل بر تو بستم از سر شب تا به صبحدم

از دیده راه اشک گشادم عبث عبث

هر شب ز هجر روی تو بی داد می کنم ...

... باشد که بینمت چو از این کو چه بگذری

در راه انتظار ستادم عبث عبث

نبود به غیر وصل تو در دل مرا مراد ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۴۹

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۵۲ - یار دلنواز

 

... اگر که شرح دهم قصه ام دراز آید

به کوی میکده هر کس ز راه صدق نرفت

گمانم آنکه خجالت کشیده باز آید ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۰

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۵۴ - یک اشاره

 

... بار افتاده ای ز پس باشد

کاروان باز مانده را در راه

گوش پیوسته بر جرس باشد ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۱

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۸ - راه نجات

 

... سفری پیش داری ای غافل

راه دور است توشه ای بردار

کاروان بار بست و رفت از پیش

تو هم از پس همی روی هشدار

چشم بگشا و راه راست برو

راه کج را رها کن ای هشیار

گر ببارت متاع سنگین نیست ...

... ره به منزل کجا بری تا صبح

تو که بیراهه می روی شب تار

تو که در کیسه ات بود زر قلب ...

... چشم نیکی زوی به خویش مدار

غیر از این راه نیست راه نجات

گفتم و باز گویمت صدبار ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۲

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۷۹ - راه عاشقی

 

... ترکیا هر کسی رهی دارد

راه من راه عاشقی ست فقط

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۳

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۲ - برق آه

 

... ترسم چو آوری تو زبالا به زیر تیغ

از برق آه من شکند نیم راه تیغ

تیغت شکافت کوه و تن من چو برگ کاه ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۴

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۵ - اشتیاق رخ دوست

 

... گر التفات کنی ما خود آن هزارانیم

به راه عشق اگر چه پیاده ایم ولیک

ز اشتیاق رخ دوست شهسوارانیم

اگر چه بر سر راهند قاطعان طریق

به بین چسان به ره عشق ره سپارانیم ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۵

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۰۶ - همت خضر

 

... همچنان کآمده ام باز مسلمان بروم

همت خضر اگر بدرقه راه شود

چون سکندر به سر چشمه حیوان بروم ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۶

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۵ - صید گرفتار

 

... دل ما را تو به آن ترک ستمکار مده

مست چون راه رود تکیه به دیوار دهد

تو اگر مست نه ای تکیه به دیوار مده ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۷

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۷ - سوختن در عشق

 

بیا ساقی خرابم کن خراب از یک دو پیمانه

که از مستی نیآبم هر چه جویم راه کاشانه

به میخانه ز می شویید و بسپارید در خاکم ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۸

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۳ - آیینهٔ دل

 

... شیر حق سرور مردان علی عالی اعلا

آنکه بر رهبریش کس نبرد راه به جایی

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۵۹

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۵ - شب معراج

 

... ای رسولی که در شب معراج

راه افلاک را تو پیمودی

در پس پرده با خدای جلیل ...

ترکی شیرازی
 
۱۸۷۶۰

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۸ - قرص آفتاب

 

... شب ها به وعده وصل پیوسته مانده تا صبح

گوشم به راه پیغام چشمم به فتح بابی

از قامت دل آرا وز عارض سمن سا ...

ترکی شیرازی
 
 
۱
۹۳۶
۹۳۷
۹۳۸
۹۳۹
۹۴۰
۱۰۱۶