جانا!مکش به قتل من بی گناه تیغ
بر قتل بی گنه، نکشد پادشاه تیغ
آلوده تیغت ارشود ازخون بی گناه
آن بی گناه را شود آخر گواه تیغ
باشد نگاه تیز تو از تیغ تیزتر
هر دم زنی به پیکرم از هر نگاه تیغ
جان می کنم سپر به دم تیغ تیز تو
دانم اگر زنی به من بی پناه تیغ
ترسم چو آوری تو زبالا به زیر تیغ
از برق آه من شکند نیم راه تیغ
تیغت شکافت کوه و، تن من چو برگ کاه
جانا! عبث مزن تو به این برگ کاه تیغ
اول مرا بخوان و بکش تیغ از میان
ترسم به دیگری زنی از اشتباه تیغ
امشب لبم ز لعل لبت کی جدا شود
تا آفتاب بر نکشد صبحگاه تیغ
«ترکی» به دادخواهی اگر آیدت به پیش
ای پادشه! مکش به رخ دادخواه تیغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به بررسی احساسات بیپناهی و ترس از مرگ میپردازد. او از تیغ (نماد خطر و مرگ) به عنوان نمادی از قدرت و آسیب یاد میکند و از پادشاه (قدرت) تقاضا دارد که به بیگناهی او توجه کند و به اشتباه به او آسیب نرساند. شاعر از نگاه تیز و خطرناک دیگری یاد میکند و میگوید که حتی نگاهش نیز میتواند کشنده باشد. او نگران است که در لحظهای غفلت، با تصمیمی اشتباه، جانش گرفته شود و از پادشاه میخواهد که به دادخواهی بیپناهان توجه کند و به جای تهدید، حمایت کند. در نهایت، شاعر به احساسات عاشقانهاش اشاره میکند و از دلتنگی برای معشوقش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: ای جان! تیغت را به کشتن من بیگناه نکش و پادشاه هم نباید به بیگناهی آسیب برساند.
هوش مصنوعی: اگر تیغ تو به خون فردی بیگناه آلوده شود، سرانجام آن بیگناه میشود گواهی بر این عمل نادرست.
هوش مصنوعی: نگاه تیز و نافذ تو به قدری قوی است که هر بار که به من خیره میشوی، مثل تیغی تیز به قلبم نفوذ میکند.
هوش مصنوعی: جانم را فدای تو میکنم و خود را در برابر تیغ تیز تو قرار میدهم، چرا که میدانم اگر به من بیپناهی، تو به من ضربه خواهی زد.
هوش مصنوعی: من نگرانم که وقتی تو با حالتی از بالا به سمت من بیایی، چنان ترسی به دلم بیفتد که صدای آه من باعث شود تیغی که در دست داری، حتی در نیمه راه بیفتد و بشکند.
هوش مصنوعی: تیغ تو میتواند کوه را بشکافد، اما بدن من مانند برگ کاه است، عزیزم! بیخود به این برگ کاه ضربه نزن.
هوش مصنوعی: اول خودم را صدا کن و سپس تیغ را از میان بکش، زیرا میترسم که به اشتباه به دیگری آسیب بزنی.
هوش مصنوعی: امشب لب من از زیبایی لب تو جدا نمیشود تا زمانی که آفتاب برنخیزد و صبحگاه آغاز شود.
هوش مصنوعی: اگر یک ترک به درگاه تو بیاید و از ظلم و ستم شکایت کند، ای پادشاه! به او شمشیر نکش، چرا که او در پی عدالت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.