روز نخست، دل به تو دادم عبث عبث
داغ غمت به سینه نهادم عبث عبث
دیدم کمند زلف خم اندر خم تو را
دانسته در کمند، فتادم عبث عبث
دل بر تو بستم از سر شب، تا به صبحدم
از دیده راه اشک، گشادم عبث عبث
هر شب ز هجر روی تو بی داد می کنم
روزی نمی رسی تو به دادم عبث عبث
من شرط دوستی به تو آرم به جا و تو
بستی کمر چرا؟ به عنادم عبث عبث
دانم که هیچ وقت، تو یادم نمی کنی
اما نمی روی تو زیادم عبث عبث
باشد که بینمت چو از این کو چه، بگذری
در راه انتظار، ستادم عبث عبث
نبود به غیر وصل تو در دل مرا مراد
دانم نمی دهی تو مرادم عبث عبث
«ترکی» زمان صحبت جانان نمی رود
تا عمر باقی است، زیادم عبث عبث
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و درد جدایی میگوید. او از روز نخست دل به معشوق داده و هرچه کرده را بیهوده میداند. شاعر از غم معشوق و دلتنگیهای ناشی از جداییاش سخن میگوید و به این که هر شب به یاد او از درد فریاد میزند اشاره میکند. او میداند که محبوبش هرگز به او توجهی نخواهد کرد و همه زحماتش بیثمر است. شاعر در انتظار دیدن معشوق است، اما در نهایت میفهمد که هیچ چیز جز وصال او برایش مهم نیست و زندگیاش بدون او خالی است.
هوش مصنوعی: در آغاز، احساسات و دل خود را به تو سپردم، اما بیفایده بود. دردی از غمت را بر سینهام حمل کردم، اما بیفایده بود.
هوش مصنوعی: دیدم که زلفت به شکل خمیدهای در آمده و من نیز در دام آن افتادهام، اما این افتادن برایم بیفایده و بینتیجه است.
هوش مصنوعی: از شب تا صبح به یاد تو چشم به راه اشک بودم و بیفایده تمام این مدت به تو فکر کردم و دل به تو سپردم.
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر جدایی تو داد و فریاد میزنم، اما روزی نخواهد آمد که تو به فریادم برسی؛ این همه تلاش من بیفایده است.
هوش مصنوعی: من برای دوستی با تو شرط گذاشتم و تو چرا این شرط را نادیده گرفتی؟ به خاطر کینهورزیات این کار را کردی، ولی در حقیقت همهاش بیخود و بیفایده است.
هوش مصنوعی: میدانم که هرگز به یاد من نخواهی بود، اما با این حال، نمیتوانی به راحتی مرا فراموش کنی.
هوش مصنوعی: امیدوارم که تو را ببینم وقتی از این مسیر عبور میکنی. من در اینجا بیهوده منتظرم.
هوش مصنوعی: تنها آرزوی من وصل و نزدیکی به توست و هیچ چیز دیگری برایم اهمیت ندارد. اگر تو به من چیزی نمیدهی، برایم بیمعنا و بیفایده است.
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب سخن میگوید، غم و غصهها باید کنار بروند، چرا که تا زمانی که عمر باقی است، این حرفها بیهوده و بیمعنی میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.