گنجور

 
۱۵۰۱

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح بونصر پارسی

 

... چگونه ضخم شود یا شناور آتش و آب

بچرخ همت او بر کفایتش بنمود

بشکل و هیات برج دو پیکر آتش و آب ...

... تویی که امر تراشد مسخر آتش و آب

ز عزم و حزم تو نقشی دو بسته صرصر و کوه

ز باس و رفق تو جز وی دو ابتر آتش و آب ...

... وز آزمایش کمتر نمونه دیدند

ز حبس و بند تو کانون و فرغر آتش و آب

به عرق پاک خلیلی به عرض سهم کلیم ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۲

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - (در مدح عمیدالدولة عمدة الکتاب)

 

... پی عزیمت من سست چون پی ناقه

ره هزیمت من بسته چون ره سیماب

چه روح من چه یکی باشه شکسته کتف ...

... قدر بجود وی اندر دمیده باد شتاب

به بندد و بستاند به قوت عدلش

صواب دست خطا و خطا بدست صواب ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۳

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له

 

دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست

از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است

میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب

جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست

ز عقدهاش باسلام در گشایشهاست ...

... گمان برد که در او روح لرزه دار تب است

نه هر که شکلش به بسود مشکلش بنمود

که در حقایق علمش دقایق ادب است ...

... ز فر دولت او و شکوه حشمت او

هوا گشاده دل و روزگار بسته لب است

به سازگاری طبعش مفید چون صحبت ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۴

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح خواجه علی بن حسن

 

میزان فلک قسم شب و روز جدا کرد

از روز نوا بستد و شب را به نوا کرد

بر سخت به انصاف همین را و همان را ...

... گر عقل بر این داشت ترا عقل خطا کرد

بر خواجه علی بن مدح و ثناگوی

کاوقات شب و روز بر او مدح و ثنا کرد

آن بار خدایی که اهل نهمت عالم

در همت او بسته و تا خواست وفا کرد

صد بار به چنگ آمد معلوم جهانش ...

... آن کرد که با جادوی کفر عصا کرد

از بنده اگر پرسد حاسد که خداوند

این شغل ز تو بنده جدا کرد چرا کرد

تدبیر جز آن نیست که تقصیر نهد عذر ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۵

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح سپهسالار بوحلیم زریر شیبانی سپهسالار سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم

 

... اگر مخالف ملکش فرو خزد به زمین

برآرد او را اطراف بسته چون کفتار

کراست از همه شاهان و خسروان جهان ...

... طبیب مهر تو داند دوای استغفار

به عون کس نشود بنده تو مستظهر

اگر به عون تو او را نباشد استظهار ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۶

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح خواجه سعید بابو

 

... پشت بابوییان و روی تبار

دولتش در زمانه بسته زمام

همتش بر سپهر گشته سوار

قاصد عزمش آتشین رگ و پی

باره حزمش آهنین بن و بار

موکب فضل گرد او انبوه ...

... بدسگال ترا چو میخ به سنگ

خسته خواهیم و بسته بر دیوار

نیک خواه ترا به فر تو باد ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۷

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح سیف الدوله ابوالقاسم محمود بن سلطان ابراهیم غزنوی

 

... خصم و خشم تو تیهو آمد و باز

هر که حرز هوات بر جان بست

نایدش دیو حادثات فراز ...

... گردن سرکشی همی به فراز

دوستی را به دوستان بنمای

دشمنی را به دشمنان پرداز ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۸

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - ایضاً له

 

... چنگ جود تو در مصیبت مال

بر گریبان نخل بندد چاک

سرخ زاید ز شهد امن تو موم ...

... چرخ چون تو نپرورد چالاک

بنده گرچه ز ناتوانی و ضعف

کوب خورد اندرین سفر حاشاک ...

... بازگردد عنان گشاده به جای

بسته اشراف پیک بر فتراک

تا ببوی و بطعم در عالم ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۰۹

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح سلطان ابراهیم

 

... چتر میمون ماه پیکر او

سایه گسترده بر بنی آدم

پی آن بر ملک مبارک باد ...

... ملک بر عرض ملک پرور او

وقف کرداست خویشتن بستم

تا ز اصل ست بار نامه فرع ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح ابوسعید بابو

 

... نه مرا با گشاد او جوشن

عرصهای بنات نعش تنم

گشت از او تنگ تر ز شکل پرن ...

... زو به دوزخ فرو خزد برسن

جویش از آب بسته پر سیماب

کوهش از برق جسته بر آهن ...

... میوه دارانش میوه دلها

بعضی آورده بعضی آبستن

ای ز اصل کرم عزیز نهال ...

... گر ز جودش نیامدی روغن

هر که حرز سخات بر جان بست

نایدش دیو فقر پیرامن

بنده بی موی روبه بلغار

زده بر ابره ها خز ادکن ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۱

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - ایضاً له

 

... حمله در گرد و هم فتنه هنوز

بند عزم تو کرده کوهش کاه

حیله در جنب مکر فتنه هنوز

سد حزم تو بسته پیشش راه

آفتابی ترا ز قرص تو تاج ...

... عین فضلی علیک عین الله

ملک برداشت خامه و بنگاشت

صورت طاعت تو بر درگاه ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۲

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - ایضاً له

 

... امروز کیست از همه رایان که روز جنگ

آن را وفا کند که بر او ژرف بنگری

حقا که خاره خون شود ایدون گمان برم ...

... از وی به اختیار به دشواری اندری

گویی زمانه فتنه بالین و بستر است

تا تو به طبع دشمن بالین و بستری

ایزد ترا بهشت به عقبی جزا دهاد ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۳

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - ایضاً له

 

... تویی که خنگ تو به نوردد آتشین میدان

تویی که گرز تو بنشاند آهنین دیوار

ترا سپهر چه خوانده است عمده حالم ...

... همیشه تا به نهیب است جستن آهو

هماره تا به فریب است بستن کفتار

ز چنگ نصرت تو خسته باد خصم دژم

به بند هیبت تو بسته باد حاسد زار

فراشته به جهاد تو باره اسلام ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۴

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - ایضاً له

 

... ای دیدن روی تو مبارک

بنده به دعای دولت تست

با جمع ملایکه مشارک

دور است ز درگه تو لیکن

در موقف بندگیت اینک

بر خالق خلق می شمارد ...

... در بزم تو باد چون کنیزک

تیغ تو به قهر بستده باج

از خیل ختا و خان ایلک ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۵

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - ایضاً له

 

... صاحب مکرم عدیم مثال

ثقة الملک طاهر بن علی

صدر اسلام و قبله اقبال ...

... پشت و پهلوی شور و فتنه به دوست

ساکن بستر کلال و ملال

ساعد و ساق دین و دولت از اوست ...

... ای یسار تو مکسب آمال

بنده در گوشه ایست کز عطشت

زو به تف تشنه ماند آب زلال ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۶

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - ظاهرا در مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم سروده شد در هنگامی که بغزو هندوستان بسیجیده بود

 

... چون دو کوهان دو کوه مرقدکش

چون دو پیکر دو ترک بسته میان

درجها پر نفایس بحرین ...

... شهریارا بدره عمری

رایت جوگیان همی بنشان

نقدها را به مهر سلطانی ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۷

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶

 

... که زی جناب همایون مخلص الدین است

ستوده صاحب سرور محمد بن علی

که زین ملت از ا و با نفاذ و تمکین است ...

... هر آن گروه که اندر پناه صدر ویند

زامن و راحتشان بستر است و بالین است

به عهد دولت او خوش نشین که فتنه و جور ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۸

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

... که زی جناب همایون ناصر دین است

امیر عالم عادل محمد بن حسین

که بر مناقبش از چرخ حمد و تحسین است ...

... همیشه تا که خط و زلف دلفروز ترا

ز برگ لاله و گل بستر است و بالین است

به تخت و بخت ترا باد بستر و بالین

که ملک را به جهان عین مدعا این است

ابوالفرج رونی
 
۱۵۱۹

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲

 

... از پی توقیع در انجاز آن

با بنانت کلک همرازی کند

تا به بستانها نسیم نوبهار

پیشه عطاری و بزازی کند ...

ابوالفرج رونی
 
۱۵۲۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

 

ای بنده دولت تو هر آزادی

شاگرد کفایت تو هر استادی

گر بسته چرخ جز تو کس بگشادی

امید مرا نزد تو نفرستادی

ابوالفرج رونی
 
 
۱
۷۴
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۵۵۱