دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
ز عقدهاش باسلام در گشایشهاست
چنین گشایش در عقد نادر و عجب است
دراز هست چو امید و تن درست چو عمر
ولیک کوتهی عمر خصم را سبب است
دلی که حمله پذیرفت ازو به فکرت و هم
گرش بینی گوئی که خوشه عنب است
چنان بلرزد جسم از نهیب او که خرد
گمان برد که در او روح لرزه دار تب است
نه هر که شکلش به بسود مشکلش بنمود
که در حقایق علمش دقایق ادب است
به چنگ شیر عرب نجم دین و صدر جهان
چو شاخ معجزه هم اژدها و هم خشب است
جلیل بار خدائی که در جلالت او
سپهر و گیتی بیش از قیاس روز و شب است
موفقی که ز جودش ستاره در خجلت
مظفری که ز تیغش زمانه در هرب است
ز فر دولت او و شکوه حشمت او
هوا گشاده دل و روزگار بسته لب است
به سازگاری طبعش مفید چون صحبت
بکار سازی رایش مصیب چون ذهب است
موافق آمد بارای طبع کنیت او
که حلم او گه قدرت قوی تر از غضب است
در آن زمان که جهانی پر آتشین عقبه است
در آن میان که سپاهی در آهنین سلب است
نه عدل را نظر است و نه عقل را بصر است
نه فضل را هنرست و نه حرص را طلب است
به زخم یک دو کند شخص شیر شمشیرش
. . .
قضا مشقت پیری نهاد گرزش را
از آنکه تن را تأثیر کمترش حدب است
ایا عدیم نظیری کجا وجود و عدم
ز چون تو نسل یکی بیوه و دگر عزب است
توئی که از تو و ز روزگار همت تو
جهان به راحت و عالی تن تو در تعب است
حطب که گرمی تیغ تو دید و تیزی آن
چه گفت گفت که آتش به جای این حطب است
غذای سهم تو خون عدوست پنداری
وگرنه چون رگش از خون تهی تر از عصب است
همیشه تا فلک است و همیشه تا ملک است
همیشه تا حسب است و همیشه تا نسب است
نشاط با دو طرب جفت طبع و رای دلت
که شرق و غرب ز تو با نشاط و با طرب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو را صباحت ترک و فصاحت عرب است
ملاحتی که میان عجم چنان عجب است
صحیفه ای ست وجود تو پر لطیفه حسن
که از اصول صفات کمال منتخب است
مهت پدر شد و خورشید جد تعالی الله
[...]
چنین که تشنه بخون لعل یاربی سبب است
هلاک ما عجبی نیست زندگی عجب است
من از ادب نشمارم سگ درت خود را
که آدمش نشمارند هرکه بی ادب است
اگرچه خاک شدم رخ متاب ای خورشید
[...]
ز روزگار وفا خواهی؟ از تو این عجب است
که در مکیدن خون تو روز و شب دو لب است
نداده است کسی را مراد دنیاپرست
همیشه شوهر غداره جهان عزب است
زده جریب سرایی بتنگ و، زین غافل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.