گنجور

 
۱۲۳۸۱

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

... گر بود صد کاروان اندوهت اندر جان و دل

بار بندد چون به بینی در رخ دلجوی خویش

خیل غم چون یافت در کوی تو ره جانا مگر ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۲

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش

پریش تر کنم از کار و بار خویشتنش

بخایم آن لب و دندان چون شکر چندان ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۳

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

... نسپارم بدرد و غم دل خویش

نروم زیر بار منت خلق

هر که هست از توانگر و درویش ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۴

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵

 

... طوطی هند است اگر شکر شکن

ما از او صد بار بهتر بشکنیم

گر دو رویی میکند با ما قلم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۵

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

... این زمین شوره را از بیخ و از بن بر کنم

بار دیگر بوستان لاله و ریحان کنم

گر بر این دشمن ظفر جستم بعون کردگار ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۶

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶

 

... باور مکن که دست ز دامن بدارمت

تا صد هزار بارت از خود بتر کنم

نام تو را که گشته بمهر و وفا سمر ...

... دل برکنم ز روی تو با جمع بیدلان

یک باره بار بسته ز کویت سفر کنم

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۷

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

... چون همه صحن چمن در زیر برف آمد نهان

حجره را صد بار از صحن چمن بهتر کنم

چون شعاع خسر و خاور بما گرمی نداد ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۸

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

... گو زنخ کم زن از این وعده که باور نکنم

با تو صد بار سخن گفتم و مغلوب شدی

شرط کردم که دگر باره مکرر نکنم

دل من آینه صاف بود آینه را ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۸۹

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰

 

بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدیم

با دو صد خواری بدین فرخنده در بار آمدیم

از کمال شرمساری با دو صد عجز و نیاز ...

... ما بسی درمانده و درویش و ناچار آمدیم

بارها با جرم افزون گر بر اندیمان ز در

باز با جرم فزونتر ما دگر بار آمدیم

کام ما ز اندیشه و اندوه شد بسیار تلخ

بر امید لطف آن لعل شکر بار آمدیم

هم سزاوار تو باشد عفو و اغماض و گذشت ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۰

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

... بجست و جوی این گوهر بر آییم

فتاده بار ما در گل بده دست

کز این گل یکقدم آنسوتر آییم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۱

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

... هم زاده خیرم من و هم زاده شرم

ای بار خدا باز نما راه بد و نیک

بر من که ندانم که چه نفع است و چه ضرم

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۲

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۷

 

ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم

راهی بدر خانه درویش نمایم

ای بارخدا راه پس و پیش ندانم

از لطف یکی راه پس و پیش نمایم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۳

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

... ز فرق سر زنمت بوسه تا بحقه ناف

هزار بار و دگر باره اش ز سر گیرم

چه جام جان بلب آرم تهی کنم قالب ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۴

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳

 

... با قامت افراخته آمد بسر من

یکباره بزد رخت حریفان و بدر برد

آن دزد که نشناخته آمد بسر من ...

... صد جامه تقوی و دو صد جامه زناموس

یکباره بپرداخته آمد بسر من

آشفته و مستانه بناگاه سحرگاه

با زلف نگون ساخته آمد بسر من

در محفل یاران دغل بار بمستی

صد نردهوس باخته آمد بسرمن

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۵

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰

 

... جز انده و اندیشه بسیار چه داری

گیرم تو خری علم چه باریست بدوشت

در گل چو فتاد این خر و این بار چه داری

تکرار کنی روز و شب این درس مزور

یکبار بگو زین همه تکرار چه داری

تسبیح تو چون رشته و دستار تو افسار ...

... عمریست که داری بدر مدرسه مشکوی

باری خبر خانه خمار چه داری

ما رند خرابیم و بتو کار نداریم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۶

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴

 

... تو باغ گل و لاله و سرو و چمن استی

ای خاتم جم شکر که افتاده دگر بار

در دست سلیمان ز کف اهرمن استی ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۷

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۰

 

... تو اگر راه کعبه برداری

ما مسلمان شویم دیگر بار

تو باسلام میل اگر داری ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۸

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۴

 

تو با لب نمکین از چه قند گفتاری

بگو یکی زنمک قند چون همی باری

تو شکرین لب و شیرین سخن هزار افسوس ...

... حبیب دفتر تو کاروان بنگاله است

کزو بجای سخن بار بار قند آری

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۳۹۹

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند

 

... بودند علی و ذات احمد

یکنور ببارگاه سرمد

چون عهد وجود گشت معهود ...

... خواهی رخ دلفریب من دید

صد بار بلب رسید جانم

در حسرت این خیال و امید ...

... او چون درو ماهوی خزف بود

بر چهره اش از حیا غباری

چون بدر که بر رخش کلف بود ...

... گیسو بگشا ز چین و تابش

رخساره بشوی از غبارش

بر گیر ز خواب صبحگاهان ...

... نعلی ز سمند تو مه نو

از حزم تو شد زمین گرانبار

وز عزم تو شد فلک سبک رو ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۲۴۰۰

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۷ - ترکیب بند

 

... از دم عیسی بجز این دم نبود

نخلفه مریم نشدی بار ور

سایه اش ار بر سر مریم نبود ...

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۶۱۸
۶۱۹
۶۲۰
۶۲۱
۶۲۲
۶۵۵