بیا یکدم بگرد دل بر آئیم
دری پیدا کنیم از در درآئیم
تو ای فرخنده پی خضر ار بما راه
نمائی، ما نه با پا، با سر آئیم
چو ما باید در آئیم، ار تو این در
بروی ما ببندی، زان در آئیم
از اینسو گر بگردانی ره ما
بدان سو ما ز راه دیگر آئیم
اگر بنگاه تو عرش است ما را
پر و بالی بده تا با پر آئیم
متاعت را بهائی گر بود، ما
بجان و سر، نه با سیم و زر، آئیم
نه ننگ گوهر است ارما گدایان
بجست و جوی این گوهر بر آئیم
فتاده بار ما در گل بده دست
کز این گل یکقدم آنسوتر آئیم
گدائیم و بخاک پای تو سر
نهاده، تا شهانرا افسر آئیم
سر ما را تو گر بگیری از خاک
سر افرازان جان را سرور آئیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه نادانیم و چه آشفته راییم
که از فانی به باقی نه گراییم
بیا تا از در دولت درآئیم
چو دولت خوش بر آمد خوش برآئیم
بهار آمد بیا تا خوش برآییم
ز دیگر عاشقان ما بر سر آییم
گل رویت یکی، بلبل فراوان
دو بلبل بر گلی خوشتر سراییم
گل رویت چو پوشد زلف مشکین
[...]
که یکدم جانب زندان گراییم
به آن محنتسرا پنهان درآییم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.