گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

با رقیبان سر سفر داری

با اسیران دگر چه سر داری

چه روی سوی مصر و بنگاله

تو که هم قند و هم شکر داری

ملک خاور گرفته ای بجمال

گوئیا میل باختر داری

ما هم از دیر سوی کعبه رویم

تو اگر راه کعبه برداری

ما مسلمان شویم دیگر بار

تو باسلام میل اگر داری

من دل از مهر بر نخواهم داشت

تو اگر دل ز مهر برداری

من بسوی دگر نخواهم رفت

تو اگر رو سوی دگر داری

 
 
 
کاشی‌چینی - بازی جورچین ایرانی
نظامی

گر سه حمال کارگر داری

چار حمال خانه‌بر داری

اثیر اخسیکتی

کژ نهادی کُله، چه سرداری

به جز آن که‌م ز پای برداری

خدمت جان بر تو آوردم

به جز این خدمت دگر داری

به من‌ات سر کجا فرود آید

[...]

سعدی

ای کریمی که از خزانهٔ غیب

گَبر و تَرسا وظیفه‌خَور داری

دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمن این‌نظر داری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه