گنجور

 
۱۰۸۶۱

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح ساقی سلسبیل مرشد جبرئیل علی (ع)

 

... زانکه بیمهرش عبادت نیست با صحت قرین

تا که در دلهای خود ما بندگان ناتوان

مهر او کامل کنیم ایاک رب نستعین ...

... راه دین پویند و نسپارند راه کفر و کین

راه آنان را بما بنما که اندر دستشان

دادی از حب ولی خویشتن حبل متین ...

... بود پنهان فی المثل چون دست اندر آستین

خدمتت را آسمان از کهکشان بسته میان

منتت را جمله ذرات جهان گشته رهین ...

... کاندر آن دم از تو می بینند روی نازنین

هرکه را فضلی است در عالم چو نیکو بنگرم

بینم او از خر من فضل تو باشد خوشه چین

میدهد لطف تو آب و تاب و رنگ و بو بباغ

بر گل و سنبل بنفشه ارغوان و یاسمین

جلوه روی تو بیند بلبل اندر برگ گل

کاینهمه دارد به بستان شور و افغان و حنین

جز بعونت راه نتوان یافتن سوی خدا ...

... تا بیندازند خود را در ردیف مدح تو

طبع را بنشسته هر سو قافیه اندر کمین

بهر هریک بیت مدحت بر صغیر آید ز عرش ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۲

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

... بشنو معنی ولایت را

بنده حق خدای ماست علی

هر کجا بنگری علی باشد

تا نگوید کسی کجاست علی ...

... چون قدر آمر فضاست علی

مکن از کار بسته اندیشه

هر گره را گره گشاست علی ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۳

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - غدیریه

 

... خلخی رویا بساغر کن شراب خلری

کرده بستانرا بهار از خرمی رشگ بهشت

حوروش یارا خوش است ار رخت در بستان بری

خیز ای سروسهی بخرام یک ره در چمن ...

... اصل ایمان آنکه بر ایجاد دارد مهتری

بانی بنیاد عالم بحر احسان باب جود

بوالحسن بیضای رخشان بدر از نقصان بری ...

... خانمان برکند از خیل یهود خیبری

دستیار و بن عم وداماد و ختم المرسلین

دست حق کش داده داور دردوعالم داوری ...

... غایب و حاضر ملیک و عبد را قسام رزق

غیر از او نبود گر از چشم حقیقت بنگری

فضل محضش گشته شامل بر تمام کاینات ...

... والله او را عین حق بینی گر از حق نگذری

هل اتی تنها نه وصف اوست کاوصاف وبست

هرچه بهر انبیا از حق صحایف بشمری ...

... و ان بود صابر علی شه شاه ملک صابری

از تو میخواهد صغیر خسته تا بنوازیش

از طریق مرحمت و ز راه مسکین پروری

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۴

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در تهنیت عید مولود حضرت اباعبدالله (ع)

 

... دی گریزان از جهان و غصه از دلهاستی

ساقی ای کان لطافت بنگر این لطف هوا

می بکف باز آگر از لطفت هوای ماستی ...

... طعنه زن از خرمی بر گنبد خضراستی

طرف صحرا مشگبو چون صحن بستانست و هم

صحن بستان پر ز گل چون دامن صحراستی

همچو من از عشق جانان در چمن از عشق گل ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۵

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح ولی‌الله اعظم امیرالمؤمنین «علیه‌السلام»

 

... سبو و ساقی و ساغر علی هو علی حق

بنفس واحده حاضر زعین ناظره ناظر

بهر محضر بهر منظر علی هو علی حق ...

... امیری کز وفاداری پی جانبازی و یاری

نبی را خفت در بستر علی هو علی حق

پدر بر بوالبشر آنشه که از رفعت به بیت الله ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۶

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر البرره و قاتل الکفره علی علیه‌السلام

 

... دل داده ام بدست نگاری که در کمین

بنشسته روز و شب پی آزار این کمین

هرکس که گردد آگه از آن گویدم کزین ...

... آن باده بد که ختم رسل خواجه بشر

کز خیر ساخت سدی و بر بست ره بشر

روز غدیرخم چو به منبر نشست بر ...

... خواهی رسی به کعبه مقصود در صفا

کن سعی و بنده گان ورا زود در صف آ

تا در حریم خاص خدا محرمت کنند ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۷

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید مولود قاسم خلد و سقر حیدرحیه در علی علیه‌السلام

 

... ای ساقی گلچهره بیاور می گلگون

گر لشگر دی بسته ره گلشن و هامون

در خانقه اسباب طرب ساز مهیا ...

... گر نرگس شهلا نبود نیست بدان کار

ما را بنظر نرگس چشم تو بس ای یار

کاموخته شهلایی از آن نرگس شهلا ...

... جو چشم من و قامت تو سرو روانست

بر چشم من ای سرو روان خیز و بنه پا

ای پای دل اندر خم زلفت به سلاسل ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۸

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - غدیریه در مدح غالب کل غالب حضرت علی بن ابیطالب علیه‌السلام

 

... هر آنچه آید بهست نیستیش انتهاست

بنای هستی همه در ره سیل فناست

ملک وجود مرا خرابی اندر قفاست ...

... دلشدگان غمت چند ز قربت بعید

رخ بنما کین زمان روی بما کرده عید

عیدی فرخنده را آمده مبدء معید ...

... پای نهادن بعرش مرتبه پست اوست

کعبه صفت لامکان خانه در بست اوست

خواست بدانند خلق که چرخ در دست اوست ...

... علی که صبح ازل ترا به مسند نشست

علی که بیعت تو بست بروز الست

بیعت امت بوی بایدت امروز بست

بوسه زنندش بپای دست دهندش بدست ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۶۹

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مخمس در مدح خواجه قنبر کننده در خیبر علی علیه‌السلام

 

... افراسیاب چرخ ز بس ریخت طرح جنگ

گرسیوز غمم به نفس بسته راه تنگ

رشگ منیژه ترک من ای فتنه فرنگ ...

... دانی به آسمان چه مثل دارد اقتضا

بر دست بنده اش که بود نام او قضا

گردون فلاخنی استکه گردد در این قضا ...

... فرمان بزالی ار دهد آن میر ارجمند

کاندر جدال خصم دغا را کشد به بند

از تار گیسوان خود او آورد کمند

بی آنکه ذرهی رسد آنزال را گزند

بندد دو دست خصم و گر خود تهمتن است

یا قاهر العدو و یا والی الولی ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۰

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در نعت حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله علیه و آله

 

... عین جلالست و ذوالجلال ستایی

بندگی در گه جلال محمد

ذات قدیمی است آن روان مقدس ...

... بعد حسین کرد آفتاب ولایت

سیز بنه برج و تافت بهر هدایت

تا ده و دو برج را رسید نهایت

بسته و بگشوده اند خوش به حمایت

سد حرام و ره حلال محمد ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۱

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت عید مولود

 

ای که در خم گیسو بسته ای به زنجیرم

کرده ای غم خود را سد راه تدبیرم

بر سرم بنه پایی کز غمت زمین گیرم

چیست ای نگار آخر غیر عشق تقصیرم ...

... این منم که محرومم عیش ر از جزء و کل

باشدم حرام ای گل بی تو گر بنوشم مل

عاشقم به روی تو فارغم ز باغ و گل ...

... میر مرحمت حاکم شاه عدل سلطانست

عدل را کند بنیان ظلم را کند بنیاد

دوره سلیمان را هم دلیل دورانش ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۲

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳ - در مدح اعلیحضرت بقیه‌الله عجل‌الله تعالی فرجه

 

... وین بکفش شیشه هاست پرز می خوشگوار

مدتی امرود چشم به سیر بستان گشود

حال فواکه بدید و صف لطایف شنود ...

... تا که بشه میوه گی زمانه وی را ستود

نسبت شاهی ورا ماند بنام استوار

گویی استاد صنع ساخته اندر چمن ...

... یا نه بروم آمده است قافله زنگبار

طرفه بنایی عیان ز صنع معمار بین

خجسته شهری ز نار بر سر اشجار بین ...

... ماه کند کسب نور از رخ رخشان او

هست عطارد یکی طفل دبستان او

در دو جهان بر مدار دست ز دامان او ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۳

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۵ - در تهنیت عید مولود - در ماه رجب ۱۳۳۹ هجری‌قمری

 

... بلکه میبایست نگذاری دمی از چنگ چنگ

ساقیا درساتکین بنما میی گلرنگ رنگ

درد نی بل باده یی چون چشمه انصاف صاف ...

... گر بیابد آگهی زین جوش وزین جشن ملیح

سوی بستان میشتابد بی گمان عنقاز قاف

باد نوروزی ز بستان رفت خاک و برد گرد

گلرخان کردند رو در باغ بهر سیر ورد

دسته دسته جوقه جوقه زوج زوج و فرد فرد

گل ز گل سرزد بنفش و طوسی و اسپید زرد

نازم آن صباغ رنگ آمیز کاین تدبیر کرد ...

... مظهر ذات و صفات کبریا پا تا بسر

زوج زهرای مطهر بن عم خیرالبشر

جان جان سر سویدا تاب تن نور بصر ...

... بایدم ناچار گفتن کرده یی خیبر خراب

یا بگویم کشته ای بن عبدود را در مصاف

ای دو عالم در یک انسان ای علی مرتضی

ای که بستودت خداوند جهان در هل اتی

هم وجودت معنی کافی بقول قل کفی ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۴

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۷ - غدیریه در مدح زوج بتول ابن عم رسول علی‌ علیه‌السلام

 

... وجه علی اعلی وجه علی عالی

ای موسی بن عمران جای تو کنون خالی

تا کام دلت یابی از آن ولی والی ...

... یعقوب نمی کردی طی مرحله هجران

ایوب نمی رستی از بستر بیماری

استاد ملایک شد جبرییل ز تعلیمش ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۵

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۸ - تضمین غزل خواجه حافظ علیه‌الرحمه

 

... نی در پی تدارک تخت و کلاه باش

رو بنده علی شه ایمان پناه باش

ایدل غلام شاه جهان باش و شاه باش ...

... گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش

من بنده توام به خدای تو یا علی

دل بسته ام به مهر و وفای تو یا علی

جان می دهم به شوق لقای تو یا علی ...

... دستت نمی رسد که بچینی گلی ز شاخ

باری به پای گلبن ایشان گیاه باش

در بندگی نه شرط حسب نی نسب بود

نی فرق در میان عجم با عرب بود ...

... قطع نهال خویش پرستی ز ریشه کن

حافظ طریق بندگی شاه پیشه کن

وانگاه در طریق چو مردان راه باش

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۶

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

... داشتم خوش به دیده عبرت

سیر بستان با صفای وجود

می شکفتم چون غنچه می دیدم ...

... اندک اندک کشید میل دلم

جانب بانی بنای وجود

گفتم البته بایدم دانست ...

... بشنیدم ز ذره های وجود

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی ...

... به لسانی بدین سخن گویاست

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی ...

... تو به اسرار این سخن محرم

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی ...

... ننماید چو این سخن گویم

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی ...

... خویش بر کشف این بیان برسی

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی ...

... گردد ار اهتمام درویشان

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

بسته روی و موی جانانم

فارغ از قید کفر و ایمانم ...

... دارم امید این که در دارین

بنوازد علی ز احسانم

بدو کونم همین بس است صغیر ...

... دانم این و جز این نمی دانم

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۷

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

... بر پای به ناله سودمش سر

گفتم ز تو بنده را سیوالیست

ای خواجه راد بنده پرور

گویند که چون ز گرد نعلین ...

... این خانه حق بود در اینجا

هر بنده خدای را ستاید

مخصوص علیش گر بدانی ...

... در روز الست رب خود را

گفتی تو بلی و عهد بستی

امروز چه شد به دیگری دل

بر بستی و عهد را شکستی

گفتا مستیز با زبردست ...

... بر او نکند چگونه احسان

گفتم که به بنده در دو عالم

ممکن نشود لقای یزدان ...

... گفتا ز صغیر بشنو این نقل

تا جان و دلت شود طربناک

در مذهب عارفان آگاه ...

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۸

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

... ما عرشی و بفرش گرفتار رنگ و بوی

بنگر مقام عالی و آمال پست ما

تا نشکنیم خود نشود کار ما درست ...

... ما مست حق شویم و جهان جمله مست ما

گر پای بست عشق شود جان ما صغیر

ذرات ممکنات شود پای بست ما

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۷۹

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

... اندرین خانه کسی غیر خدا محرم نیست

هر که دانست بنادانی خود کرد اقرار

هیچ کس باخبر از کیفیت عالم نیست

نفس پیر خرابات بنازم که سحر

نفس باد صبا بی مددش خرم نیست ...

... نکند ناله گر از درد صغیر این نه عجب

دم از آن بسته که او را بجهان همدم نیست

صغیر اصفهانی
 
۱۰۸۸۰

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

... صد سنک جفا هر دم گردون زندش بر سر

آنرا که بود شوری از بسته خندانت

خواهی شب مشتاقان گردد همه صبح ایمه ...

... بیرون نتواند شد از چاه زنخدانت

از تیغ جدا سازی گر بند ز بندم را

من همچو قلم دارم سر در خط فرمانت ...

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۵۴۲
۵۴۳
۵۴۴
۵۴۵
۵۴۶
۵۵۱