گنجور

 
۶۹۶۱

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۱ - در بیان اتمام حجت‌ نمودن آن مولای بشر بنمودنِ آیت‌ ﷲ اکبر بر نمرود سیرتان ابتر و تمامی‌ شهادت‌ جناب‌ علی‌ اصغر

 

... خود نگفتم قطره ای زین بحر من

وصف دریا را که داند ای رفیق

آنکه در دریا بود جانش غریق

جان تو چون بی خبر ز اسرار ماست ...

... گو بجوشد بحرم از سودای عشق

جمله جوش و کف بود دریای عشق

چون به میدان بر سر دست پدر ...

صفی علیشاه
 
۶۹۶۲

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۶ - در بیان احوال آن سالک‌ طریق‌ عشق‌ ومودت‌ و درویش‌ مجرد قلندر سیرت‌ که‌ در یاری سلطان الست‌ از قید هستی‌ رست‌ و از کشف‌ حقیقت‌ به‌ حق‌ پیوست

 

... ای به رحمت ساقی مستسقیان

ای همه دریا تو و هستی نمی

وی ز نایت عالم و آدم دمی ...

... کای سوی بحر وجود آورده آب

بین در این دریا جهان را یک حباب

بهر من آب روان نایاب نیست ...

صفی علیشاه
 
۶۹۶۵

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۹ - در مقاتله‌ آن شیر بیشه‌ وجود با شیاطین‌ انسی‌ نمود و معنی‌ فنای فی‌المعبود رزقنا ﷲ الملک‌ الودود

 

... شیر قدرت گله را انداخت پیش

چونکه در دریا نهیب آرد نهنگ

کی بود دعموص را جای درنگ ...

... قصد شیر حق نه قتل و غارت است

زآنکه او دریای لطف و رحمت است

ورنه گر اندک نهیبی وی کند ...

... پاس اکرام وفا را آن جناب

تشنه لب برگشت از دریای آب

گر تو را دل جانب اهل وفاست ...

صفی علیشاه
 
۶۹۶۶

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۴ - خطاب‌ به‌ پیر طریقت

 

... چون رسد سالک در اقلیم فنا

جانش گردد غرق دریای لقا

در وجود حق وجودش گم شود

قطره در دریا فتد قلزم شود

لاجرم در عالم صورت دگر ...

صفی علیشاه
 
۶۹۶۷

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۶ - درشرح احوال خضر و موسی‌ علی‌ نبینا و آله‌ و علیهم‌ السلام

 

و بیان آنکه چون طالب سالک در تمکین شیخ کامل آمد باید در تحت ارادة او آید و اختیار و اراده و دانش خود را مضمحل نماید چنانکه میت در تحت تصرف غسال و معنی موت ارادی این است و آنچه در مقام تکمیل از آن شیخ ربانی به ظهور رسد باید سالک به قوة ارادت و سلوک متحمل شود تا به مقام فنای فی الشیخ فایض گردد بعون ﷲ تعالی این لطیفه را دریاب که چون خضر علیه السلام کشتی را سوراخ کرد نسبت اراده را به خویش داد و فرمود فاردت ان اعیبها و در قتل غلام فرمود فاردنا یعنی به ارادة خود و حضرت علام الغیوب او را یقتل رسانیدم و سر اشتراک اراده و چون تعمیرآن دیوار شکسته نمود فاردا ربک گفت و نسبت اراده را بدون شرکت به حضرت واجب الوجود داد تحقیق مراتب مذکوره را مستمع و آماده باش فافهم

جستجو کردن موسی ع حضرت خضرع را ...

... یوشع و موسی و خضر ذوفنون

شد چو کشتی سوی دریا ره سپر

خضر پنهان ز اهل کشتی با تبر ...

صفی علیشاه
 
۶۹۶۹

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۶ - خطاب‌ بحر آفرین‌ به‌ دریاها

 

... از برای عشق این خونها شده

روی دشت از موج خون دریا شده

عاشقان را آنقدر جوش دل است ...

... جوش دل ها زهره ها را پاره کرد

جوش دریا را که بتوان چاره کرد

خاصه این دریا که بحر وحدت است

ماهی و موجش جلال و سطوت است

وآن نهنگانش همه دریا دلند

باطنا دریا به ظاهر ساحلند

هین مثال بحر را بر کف مزن

تو چه دانی سر دریا کف مزن

بحر چبود پیش بحر جان ما ...

... نیم جوشی بحر گوهر زای عشق

گر کند عالم شود دریای عشق

گر نهنگش برگشاید پر و چنگ ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۰

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۸ - سخن‌ گفتن‌ آن ذات‌ عالی‌ از اندیشه‌ و ادراک با خاک

 

... کی تو را بود آگهی اندر نخست

دیده بودی تو ز دریا شور و شر

قعر دریا را ندیدی پر گهر

نقص می دیدی تو اندر بدو حال ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۱

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۵ - در شرح حال خود و رجوع به‌ قتال آن شاه ذوالجلال

 

... هرچه برداری شود آبش قوی

تا که حق با ماست این دریا پر است

تا به روی آب این یم را در است

جان سامع گرچه دریا خور بود

هرچه نوشد باز این یم پر بود ...

... نک بجا بگذار ظلم اهل کین

گو سخن از عدل آن دریای دین

ذوالفقار عدل را کو در نبرد ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۲

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵۸ - رجوع به‌ مطلب‌ و بیان عدل و سرّ صراط در ضمن‌ آن

 

... روی حرفم نیست با هر غافلی

بل بود با عارف دریا دلی

رند قلاشی خراباتی فنی ...

... هیچ غیر از حق به جای خود نماند

تشنه جام لقاء دریای جود

نهر هستی اصل سرچشمه وجود ...

... تاخت از آوردگه سوی فرات

از فراتم قصد دریای لقاست

اصطلاح ما از این مردم سواست ...

... نیک بهر فهم معنی دار دل

قصد ما دریاب باری ز اصطلاح

راند اندر آب آن شه ذوالجناح ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۳

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۴ - خطاب‌ به‌ نفس‌ ناطقه‌ درویش‌ مجذوب

 

... خویش می داند صفی کاین ساحل است

تو درآ از خوف کو دریا دل است

تا تو در راهی صفی ره دان بود ...

... با صفی تا همرهی خوش دار دل

خواه ساحل خواه دریا العجل

وینکه گفتی می زنم در خواب حرف ...

... زین سپس نبود ز هستی بهره ام

آب شد ز آشوب دریا زهره ام

هین چه گویی گوش دیوانه کر است ...

... کم کن این افسانه های واژگون

کاین زمانم غرق دریای جنون

نه جنونی که شود کم یا فزون ...

... از لباس آدمی شد برهنه

زد به دریای هویت یک تنه

آتشی از نار غیرت برفروخت ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۵

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۵- آیات ۴۹ تا ۵۰

 

و إذ نجینٰاکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذٰاب یذبحون أبنٰاءکم و یستحیون نسٰاءکم و فی ذٰلکم بلاٰء من ربکم عظیم ۴۹ و إذ فرقنٰا بکم البحر فأنجینٰاکم و أغرقنٰا آل فرعون و أنتم تنظرون ۵۰

و چون نجات دادیم شما را از آل فرعون که عذاب می کردند شما را بدی عذاب می کشند پسران شما را و زنده می کنند زنان شما را و در این شما راست محنتی از پروردگار شما بزرگ ۴۹ و هنگامی که شکافتیم برای شما دریا را پس رهانیدیم شما را و غرق کردیم آل فرعون را و شما نگاه می کردید ۵۰

و چون نجات دادیم شما را از آل فرعون که عذاب می کردند شما را بدی عذاب می کشند پسران شما را و زنده می کنند زنان شما را و در این شما راست محنتی از پروردگار شما بزرگ ۴۹ و هنگامی که شکافتیم برای شما دریا را پس رهانیدیم شما را و غرق کردیم آل فرعون را و شما نگاه می کردید ۵۰

یاد آن وقتی کنید از واقعات ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۶

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۱- آیه ۶۳ تا ۶۶

 

... دام افکندند صیادان به زیر

آنکه عاقل بد ره دریا گرفت

نیم عاقل اندر آن سکنا گرفت ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۷

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۴- جذبه

 

رفتم از خود محو آن سیما شدم

رفته رفته غرقۀ دریا شدم

بیخبر ماندم ز دل وز حال او ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۸

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۵۱- آیه ۱۰۵

 

... ذره ای زآن کی توان بر ذره تافت

همچنین آبی کز او دریا گرفت

کی به ظرف قطره هرگز جا گرفت

جز که راه او به دریا وا شود

قطرگی بگذارد و دریا شود

وجه اول بر مذاق عام و خاص ...

صفی علیشاه
 
۶۹۷۹

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۵۹- آیه ۱۱۸

 

... آمدند اندر ظهور اشیاء همه

قطرة تو چیست زآن دریا همه

پیش موجی لاشی و دلخون شوی

پیش دریا آفرین تا چون شوی

گر ز توحیدت خبر بود ای دبنگ ...

صفی علیشاه
 
۶۹۸۰

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۷۵- آیه ۱۵۹

 

... یا که شمع حق ز پف گردد خموش

یافتد دریا ز سحر او ز جوش

پف به شمعی کرد کش حق برفروخت ...

... هم به تسخیر زنان در شیشه جن

چون به موج آرد خدا دریای من

خود شود از نطق من گویای من ...

صفی علیشاه
 
 
۱
۳۴۷
۳۴۸
۳۴۹
۳۵۰
۳۵۱
۳۷۳