بخش ۱۶ - درشرح احوال خضر و موسی علی نبینا و آله و علیهم السلام
و بیان آنکه چون طالب سالک در تمکین شیخ کامل آمد باید در تحت ارادة او آید و اختیار و اراده و دانش خود را مضمحل نماید چنانکه میت در تحت تصرّف غسال و معنی موت ارادی این است و آنچه در مقام تکمیل از آن شیخ ربانی به ظهور رسد باید سالک به قوة ارادت و سلوک متحمل شود تا به مقام فنای فی الشیخ فایض گردد بعون ﷲ تعالی این لطیفه را دریاب که چون خضر علیه السلام کشتی را سوراخ کرد نسبت اراده را به خویش داد و فرمود: فاردت ان اعیبها و در قتل غلام فرمود فاردنا یعنی به ارادة خود و حضرت علام الغیوب او را یقتل رسانیدم و سرّ اشتراک اراده و چون تعمیرِآن دیوارِ شکسته نمود فاردا ربّک گفت و نسبت اراده را بدون شرکت به حضرت واجب الوجود داد تحقیق مراتب مذکوره را مستمع و آماده باش؛ فافهم
جستجو کردن موسی(ع) حضرت خضر(ع) را
شد چو موسی ز امر حق شیدای خضر
در بیابان طلب جویای خضر
روز و شب اندر سراغ او شتافت
تا ورا در مجمع البحرین یافت
مجمع البحرین اگر دانی دل است
واندر آن سکنای پیر کامل است
گر تویی جویای آن پیر مُدل
رو به سوی مجمع البحرین دل
کن به آن شاه از زبان دل سلام
این سلام خاصگان باشد نه عام
داد بعد از این سلام و این خطاب
خضر راه عشق، موسی را جواب
کای پیمبر حکم یزدان را به خلق
چیست کارت با فقیر ای پاک دلق
گفت مأمورم ز خلاّق جهان
خدمتت را بهر اسرار نهان
گفت ، عقل از این معانی قاصر است
تو نبیّای، حکم تو بر ظاهر است
جز که گردی چون به صحبت یار من
بس نمایی صبر اندر کار من
گفت تا من خدمتت را حاضرم
در فعال خویش بینی صابرم
پس روان گشتند زآنجا مستقیم
تا کنار ساحل بحری عظیم
هر سه پس رفتند در کشتی درون
یوشع و موسی و خضر ذوفنون
شد چو کشتی سوی دریا ره سپر
خضر پنهان ز اهل کشتی با تبر
کشتی نوساز را سوراخ کرد
جان موسی را به خود گستاخ کرد
گفت آوردی به دل امری شنیع
گفت با من گفتمت لن تستطیع
گفت ز اول جرم حق آسان گذشت
جرم اول بود و شاید زآن گذشت
پس چو از کشتی به ساحل آمدند
با غلامی در مقابل آمدند
خضر خواند او را ز یاران تفاق
در کنار و کُشتش از تیغ حناق
باز شد آشفته موسی کی پناه
از چه کُشتی بنده ای را بیگناه
گفت، گفتم صبر کن در کار من
چونکه واقف نیستی ز اسرار من
گفت غافل بودم این بر من مگیر
عذرم ار عهدی شکستم در پذیر
پس روان گشتند زآنجا هر سه یار
تا به سوی قریه ای شان شد گذار
اهل آن قریه بر ایشان وقت شام
نه کسی ره داد نه نان و طعام
بود دیواری قریب قریه کآن
بر فتادن بود مشرف در زمان
خضر ویران کرد هم اندر دمش
ساخت باز از سنگ وگِل مستحکمش
گفت موسی، ساختی با محنتی
این جدار کهنه را بیاجرتی
اهل این قریه ندادند آب و نان
چون به ما بس زین عمل بینم زیان
خضر گفتا تنگ شد جای تفاق
در میان ما و تو هذا فراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، بیان میشود که وقتی یک سالک به راهنمایی یک شیخ کامل میرسد، باید از اراده و دانش خود کنارهگیری کند و به طور کامل به اراده شیخ تسلیم شود، همانگونه که یک میت تحت تصرف غسال است. این مقام به فنای فی الشیخ (فنا در وجود شیخ) منجر میشود. همچنین، اشارهای به داستان موسی و خضر در قرآن میشود که در آن موسی به دنبال خضر میگردد تا wisdom و حقایق پنهان را بیاموزد. در این سفر، خضر با اعمال عجیبی که انجام میدهد، موسی را به طرز آزمونی میکشد تا او را در درک اسرار و حقایق عمیقتر یاری کند. در نهایت، خضر به موسی میگوید که به دلیل عدم درک او از اسرار کارهایش، این دو در این مسیر نباید ادامه دهند.
هوش مصنوعی: زمانی که یک فرد جویای حقیقت به نزد شیخ کامل میرود، باید تحت اختیار و اراده او قرار گیرد و اراده، انتخاب و دانش خود را کنار بگذارد، همانطور که مرده تحت تصرف غسال قرار میگیرد. مفهوم "موت ارادی" همین است. آنچه از شیخ ربانی در مسیر تکمیل به ظهور میرسد، باید توسط سالک با قدرت اراده و سلوک تحمل شود تا به مقام فنا در شیخ برسد. این نکته را درک کن که زمانی که خضر (ع) کشتی را سوراخ میکند، اشاره به اراده خود دارد و میگوید: "میخواستم آن را معیوب کنم". همچنین در مورد کشتن غلام میگوید: "ما خواستیم"، که نشاندهنده اراده خود اوست که به امر حضرت علم غیوب منتهی میشود. در تعمیر دیوار شکسته، اراده را به خدا نسبت میدهد و بیان میکند که ارادهاش بدون هیچ شریکی به حضرت واجب الوجود تعلق دارد. بنابراین، توجه داشته باشید که مراتب این موضوع را درک کنید و آگاه باشید. در این راستا، به جستجوی موسی (ع) برای یافتن حضرت خضر (ع) فکر کنید.
هوش مصنوعی: زمانی که یک شخص جویای حقیقت به یک استاد کامل میرسد، باید خود را تحت اراده آن استاد قرار دهد و اختیار و دانش فردیاش را کنار بگذارد، مانند میتی که در اختیار غسال قرار دارد. مفهوم این تسلیم شدن به اراده استاد، به نوعی همچون موت ارادی است. آنچه در مقام تکمیل از آن استاد به ظهور میرسد، باید توسط سالک با قدرت اراده و سیر و سلوک خود پذیرفته شود تا به مقام فنا در استاد نائل آید. در اینجا به لطیفهای اشاره میشود که در آن حضرت خضر علیهالسلام، هنگامی که کشتی را سوراخ کرد، نسبت اراده را به خود داد و گفت: "من خواستم که آن را عیبدار کنم." و در مورد قتل غلام نیز گفت: "ما خواستیم"، یعنی به اراده خود و با علم خداوند آن غلام را به قتل رساند. همچنین هنگامی که دیوار شکسته را مرمت کرد، نسبت اراده را بدون شراکت به خداوند داد. بنابراین توجه داشته باشید که مراحل ذکر شده را درک کنید و آماده باشید تا پیگیری کنید جستجو کردن موسی (ع) را از حضرت خضر (ع).
هوش مصنوعی: زمانی مانند موسی، از فرمان حق شیدا و سرمست شده، در بیابان به دنبال خضر میگردد و در جستجوی اوست.
هوش مصنوعی: او بهدنبال او در روز و شب میرفت تا اینکه در مکان مجمع البحرین او را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: اگر به معنای واقعی دو دریا را بشناسی، متوجه خواهی شد که آنچه در آن دو دریا تجمع یافته، دل انسان است و در دل انسان، وجود یک انسان کامل و معنوی نیز ساکن است.
هوش مصنوعی: اگر تو به دنبال آن پیر با تجربه هستی، باید به سوی جایی بروی که دو دریا با هم ملاقات میکنند.
هوش مصنوعی: به آن شاه از دل سلامی بفرست، که این سلام ویژهی خاصان است نه برای همگان.
هوش مصنوعی: پس از این سلام و این سخن، خضر مسیر عشق را پاسخ میدهد و موسی را راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: ای پیامبر، حکم و دستور خدا را برای مردم چه میدانی؟ کار تو با افراد فقیر که لباس پاکی بر تن دارند چیست؟
هوش مصنوعی: مأمورم که از طرف خالق جهان به تو خدمت کنم و رازهای پنهان را بر تو فاش کنم.
هوش مصنوعی: عقل انسان نمیتواند به این مفاهیم عمیق پی ببرد، تو پیامبری و دستور تو فقط شامل ظاهر امور است.
هوش مصنوعی: جز اینکه تنها اوقاتی را که در کنار دوستام هستی، میتوانی در کار من صبوری کنی.
هوش مصنوعی: میگوید که وقتی من در خدمت تو هستم، وقتی تو در حال انجام کار خودت باشی، من صبور و آمادهام.
هوش مصنوعی: پس از آن، روانه شدند و بهطور مستقیم به سمت کنار دریا رفتند، جایی که دریا بسیار بزرگ و وسیع بود.
هوش مصنوعی: آنها سه نفر به درون کشتی رفتند و یوشع، موسی و خضر در آنجا بودند.
هوش مصنوعی: زمانی که کشتی به سمت دریا میرود، رهبر آن، خضر، که از دید اهل کشتی پنهان است، با تبر در دست آماده است.
هوش مصنوعی: کشتی تازهساختهای را آسیب زد و جان موسی را به چالش کشید.
هوش مصنوعی: به من گفتی که کار زشتی را به دل آوردهای. من هم به تو پاسخ دادم که نمیتوانی این کار را انجام دهی.
هوش مصنوعی: از ابتدا، حق به سادگی از گناه چشمپوشی کرد؛ چون این گناه در ابتدا بود و شاید به همین خاطر از آن گذشت.
هوش مصنوعی: پس از اینکه از کشتی به خشکی رسیدند، با خدمتکاری در مقابل آنها حضور پیدا کرد.
هوش مصنوعی: او را خضر صدا زد و گفت که از دوستان است، اما در کنار، او را با تیغ حناق کشت.
هوش مصنوعی: موسی نگران و پریشان شد، که چرا باید بنده نمیگناهی را از روی کشتن نجات دهد.
هوش مصنوعی: او گفت و من پاسخ دادم که صبر کن تا در کار من دخالت نکنی، چرا که تو از رازها و حقایق زندگی من آگاهی نداری.
هوش مصنوعی: گفت: من فراموش کرده بودم، پس به خاطر این موضوع از من عذرخواهی کن. اگر در پیمانی شکستم، آن را بپذیر.
هوش مصنوعی: سپس سه دوست از آنجا به راه افتادند و به سوی village خود حرکت کردند.
هوش مصنوعی: ساکنان آن روستا در زمان شام، نه کسی به ایشان راه داد و نه برایشان نان و غذا آوردند.
هوش مصنوعی: در نزدیک دهکده، دیواری وجود داشت که در زمان مناسب، احتمال داشت فرو بریزد و بر آنجا مشرف باشد.
هوش مصنوعی: خضر در یک نفس ویرانی را تبدیل به ساخت و ساز کرد و از سنگ و گل سازهای محکم پدید آورد.
هوش مصنوعی: موسی گفت: این دیوار کهنه را با زحمت زیادی درست کردی و هیچ پاداشی نگرفتی.
هوش مصنوعی: ساکنان این روستا به ما آب و نان ندادند، زیرا من از این رفتار زیان و ضرر میبینم.
هوش مصنوعی: خضر گفت: جای ما برای همراهی تنگ شده و حالا زمان جدایی فرا رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.