گنجور

 
۳۱۰۱

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۳ - جنگ کردن سام با سگساریان و کشته شدن کلاب

 

... یکی نعره زد سخت سام سوار

که لرزید آن دشت و دریا کنار

پس از نعره گفتا منم سام یل ...

... شده موج از خون او اوج زن

ز خرگاه خون سر به دریا نهاد

تو گفتی زمانه سر رگ گشاد ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۲

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۴ - رسیدن سام به شهر نیمه‌تنان و چگونگی آن

 

سر ماه آمد به کشتی دلیر

به دریا درآمد گو شیرگیر

تماشای دریا همی کرد و رفت

ز کردار یزدان بمانده شگفت ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۳

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۵ - افسون نمودن تنبل جادو به سام و کور شدن سام

 

... که خود را بپوشی به زیر گلیم

بجنبد سپاهش چو دریای روم

بلرزد ز بیمش همه مرز و بوم ...

... چو گوش این سخن را ازو گوش کرد

چو دریا ز کینه یکی جوش کرد

بدو گفت کای دیو وارونه رای ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۴

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۹ - خواب دیدن سام، پری‌دخت را و چگونگی آن

 

... خیال پری دخت در بر گرفت

چو دریا و آن مه درآمد به خواب

رخش دید ماننده آفتاب ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۵

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۰ - رفتن سام به جانب شداد و احوال پرسیدن از تسلیم شاه

 

... به یاد پری دخت گردیده مست

به دریا درآمد سپهبد چو باد

روان شد به پیکار شداد عاد ...

... ز پس راند با دیو و جن و پری

سپهبد ز یک مه به دریا گذشت

سر ماه پیدا شد آن کوه و دشت ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۶

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۱ - جنگ کردن سام با سمندان و کشته شدن سمندان

 

... بکشتند چندان ز دیوان عاد

که از دره خون رو به دریا نهاد

گروه دگر دیو اندر دره ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۷

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۵ - کشته شدن زرینه بال به دست سام و چگونگی آن

 

... نتابید با من کسی گاه جنگ

به چنگال آرم ز دریا نهنگ

تن اژدها را بدرم به زور ...

... چو الماس جانکاه پر موج خون

نهنگی که دریا ازو شد زبون

کشید از نیامش بدان گونه شیر ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۸

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۹ - چگونگی سام با طلاج جادو

 

... به تن جامه از چرم شیر و پلنگ

کشیده ز دریای بی بن نهنگ

نشسته به پیلی به مانند کوه ...

... بدید آن به میدان یکی رو نهاد

بجنبید لشکر چو دریای چین

همه پهلوانان مغرب زمین ...

... ز شدادیانم نه یزدان پرست

ز دریا نهنگان بگیرم به دست

برآرم دمار از تن اژدها ...

... به خون درفتادند سر پرشتاب

چو گویی که افتد به دریای آب

همی تخم افکند پرخاشخر ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۰۹

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶۴ - کیفیت شکستن طلسم جمشید شاه را

 

... سپهبد حصاری ز آهن بدید

به گردش یکی گنده دریای آب

نهنگی نیارست کردن شتاب ...

... پس آنگه ببین تا چه آید فراز

چنان راه دریا شود بر تو باز

درین بود ناگاه شب در رسید ...

... مه و مهر و سیاره را خورده دیو

فلک چهره شسته به دریای نیل

به دوده بیالوده رخسار پیل ...

... نگه کرد سالار فرخنده فر

همه آب دریا شده ناپدید

همان باره آهنین را بدید

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۰

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶۶ - آمدن سیمرغ و سخن از ارقم دیو به سام گفتن

 

... ندانی که ارقم چگونه بلاست

به دریا نهنگ و به غار اژدهاست

گهی دیو و شیر است و گاهی پلنگ ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۱

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۰ - نامه نوشتن شدید به نزد عوج و آمدن عوج

 

... تن مرگ گردد ز تو چاک چاک

که دریای چین تا میانت بود

همه روی گیتی نشانت بود ...

... به نزدیکی عوج با یار و زور

بیامد به نزدیک دریا رسید

همان قهقهامش به ناگه بدید

که کردی به دریای مغرب شکار

نهنگان گرفتی ز دریاکنار

به دریا درون بود زانوش و بس

نهنگان گریزنده از پیش و پس

به دریا ز ناگه نهنگی گرفت

چگونه نهنگی بغایت شگفت ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۲

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۳ - آمدن پادشاه طنجه به یاری سام نریمان و چگونگی آن

 

... سنان های خونی سر اندر هوا

چو ماهی ز دریا جهد بر هوا

همه دشت چون کوه شد از عمود ...

... به فرمان اویند دیو و پری

ز بهرم کمربسته دریا پری

هوادار ما اوست و همراه ما ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۳

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۴ - آمدن عوج به میدان و جنگ کردن با قلواد

 

... بگفت این و کشتی می درکشید

چو دریای عمان همی بردمید

برآمد غو کوس و بانگ نفیر

بپیچید آن بانگ در گوش شیر

ز که سر پلنگ و ز دریا نهنگ

نجنبید آسیمه از بیم جنگ ...

... یکی نعره برداشت بر دشت جنگ

که لرزید در آب دریا نهنگ

بپیچید آواز بر آسمان ...

... که شد روی گیتی سراسر خراب

نه خشکی بماند و نه دریای آب

نه مرغ و نه ماه ی نه دیو و نه دد ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۴

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۸۳ - جنگ کردن عوج با سام مرتبه دوم

 

... که آواش پیچید بر کوهسار

نهنگان ز دریا گریزان شدند

چو برگ از بر شاخ ریزان شدند ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۶

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۸۵ - لشکر کشیدن شداد به میدان و جنگ خرطوس با سام

 

چو از چادر صبح بادبان

ز دریای شب راند کشتی دمان

فلک خاک نکبت بدو ریخت پاک ...

... ز گرز و ز کوپال انبوه شد

ز آهن زمانه چو دریا شده

ازو گرد چون موج بالا شده

ستور تکاور چو کشتی دروی

به دریای خون اندر آن پویه پوی

کشیدند پیلان به میدان رده ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۷

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹۸ - گرفتن سام، پهلوانان ابرها و کشتن ایشان را

 

... بیامد به پیکار فرخنده سام

چو دریا بجوشید و برگفت نام

منم گفت سالار دیوان دهر ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۸

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۰ - کشتی گرفتن سام با ابرها

 

... به کشتی همی پیش بنهاد گام

به مانند دریای چین بردمید

از آن ابرها گفت او را شنید ...

... برآورد از جان شومش غریو

به یک مه ز دریا گذشت آن سپاه

چنین تا بر شهر تسلیم شاه ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۱۹

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۷ - زفاف نمودن سام با پری‌دخت و مجلس آراستن به روی او

 

... ز درج گهر شاخ مرجان برست

بدان لعل گون آب دریا نشست

به الماس شد لعل بگداخته ...

خواجوی کرمانی
 
۳۱۲۰

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۹ - رفتن سام به ایران وبر تخت نشاندن قلوش را در خاور زمین و استقبال نمودن منوچهر شاه، سام نریمان

 

... ازین بس که تا برگذشتی به دشت

ز دریا به بی وعده نتوان گذشت

همه را برفست و منزل دراز ...

... که آنجا که جامست آن جای ماست

هر آن کو ز دریاش باشد گذر

ز حوت و ز ماهیش بباید خطر ...

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۱۵۴
۱۵۵
۱۵۶
۱۵۷
۱۵۸
۳۷۳