بخش ۱۵۱ - جنگ کردن سام با سمندان و کشته شدن سمندان
بگفت این و یک حمله آورد دیو
سوی جاودان نعره بر زد غریو
که ای نره دیوان با خشم و تاب
درآئید ای مالکان عذاب
بدان تا بگیرم من این بدنشان
رسیدند هر سوی اهریمنان
هجوم آوریدند در پای کوه
رسیدند هر سوی اهریمنا
همه دیو آتش خور رزمساز
همه آتشانداز با سوز و ساز
چو سام آن چنان دید پیکار جنگ
بجوئید از خشم جنگی پلنگ
نشست از بر چرمه سخت سم
که از گرد سمش فلک گشت گم
برآورد آن آتش آبدار
یکی آتش انداخت در کارزار
به قلواد و شاپور فرزانه مرد
یکی نعره زد شیر اندر نبرد
کزین بد تنان دشت سازید پاک
برآرید ازین تیره دیوان هلاک
مترسید از رزم دیو عذاب
که سازم من این کوه آذرخراب
یکی را نمایم ازین کوه سنگ
به فرمان یزدان با فر و هنگ
کشم آتش دوزخ از خونشان
که از من بماند در عالم نشان
به یزدان پناهید در رزمگاه
که او میدهد بنده را دستگاه
به حمله درآمد یل پهلوان
همی نام برگفت روشن روان
به سوی سمندر درآمد دلیر
به چنگال شمشیر چون نره شیر
سمندر بدو هم یکی حمله کرد
کزان دره برخاست از چرخ گرد
عمودی درانداخت بر سام یل
بتندید و بگشاد بر وی بغل
سپر بر سر آورد سام سوار
سپرده دل و جان به پروردگار
سمندر فرو کوفت گرز گران
که دوزخ شد از بیم گرزش نوان
که آواش پیچید بر برز کوه
همه کوه از آواز او شد ستوه
سر پهلوان را نشد زو خبر
به فرمان دادار فیروزگر
سمندر دگر کوفت گرز گران
به ماننده پتک آهنگران
سه گرز پیاپی بزد نره دیو
که از کوه و هامون برآمد غریو
بدو گفت جنگی سپهدار سام
که ای دیو تیره دل تیره کام
عمود مرا هم یکی نوش کن
همه رزم خود را فراموش کن
بخندید بر سام دیو پلید
که گرز تو مویم نیارد خلید
به من داد شداد کوپال جنگ
نتابد به چنگال من خاره سنگ
چو من ابروان را درآرم به تاب
تنت را دراندازم اندر عذاب
سپهبد چو بشنید برکرد اسب
بیامد برش همچو آذرگشسب
عمود نریمان برآورد شیر
فرو کوفت بر ترک دیو دلیر
که مغز سر و کتف و یال و برش
همه نرم گردید با پیکرش
چو دیدند دیوان مر آن یال و برز
چنان فره و رزم و آن دست و گرز
شگفتی بماندند از آن کامیاب
کز آن گونه کشته است دیو عذاب
ز سوی دگر گرد شاپور شیر
سر دیو دیگر درآورد زیر
به هر سو خروشید چون پیل مست
نموده به دیوان همان ضرب دست
همان گرد قلواد زرین کلاه
به شمشیر میکشت در رزمگاه
بکشتند چندان ز دیوان عاد
که از دره خون رو به دریا نهاد
گروه دگر دیو اندر دره
در آتش فکندند خود یکسره
شده نره دیوان دل گمرهان
بسان سمندر در آتش نهان
دو روز و دو شب پهلو نامدار
همی کشت دیو اندر آن کوهسار
سوم روز بر شد فراز دره
جهان پر ز آتش شده یکسره
همی شعله بر چرخ خور میکشید
ابر خرمن ماه سر میکشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، دیو نیرومندی به نام سمندر به جنگ میآید و نعرهزنان به یارانش فراخوان میدهد تا به او بپیوندند. سام، پهلوان ایرانی، از شدت خشم به جنگ میرود و با دیوان مقابله میکند. جنگ شدید و ترسناکی در میگیرد و سام به یاری یزدان، دست به نبردی سرسخت میزند.
سمندر، دیو قدرتمند، به سوی سام حمله میکند و تلاش میکند او را شکست دهد، اما سام با شجاعت و قدرت در برابر او میایستد. آنها به شدت با یکدیگر میجنگند و سام در نهایت با ضربهای محکم، دیو را شکست میدهد و به قتل میرساند.
در پی این جنگ، دیوان دیگر نیز به هراس افتاده و عدهای از آنها در آتش میسوزند. پس از دو روز درگیری، سرانجام سام و یارانش پیروز میشوند و زمین پر از آتش و ویرانی میشود. آسمان و زمین در تب و تاب جنگ و شعلههای آتش قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: او این را گفت و سپس دیو به سمت جاودان حمله کرد و نعرهای وحشتناک سر داد.
هوش مصنوعی: ای قهرمان دیوانه، با خشم و تندی به میدان بیاید، ای صاحبمنصبان، عذاب را به همراه داشته باشید.
هوش مصنوعی: بدان که وقتی من این بدن را بگیرم، اهریمنان از هر طرف به من نزدیک خواهند شد.
هوش مصنوعی: آنها به سمت کوه حمله کردند و در اطراف آن به کمک یکدیگر رسیدند.
هوش مصنوعی: همه کسانی که در جنگ و نبرد مهارت دارند، مانند دیوانی هستند که آتش را به راه میاندازند و با شور و اشتیاق کار میکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که سام این نبرد و جنگ را دید، از خشم و غضب آماده شد تا به جنگ بیفتد؛ همچون پلنگی که به دنبال شکار است.
هوش مصنوعی: از روی زمین سختی که سم اسب بر آن نشسته بود، غبار بهقدری بلند شد که آسمان را پوشاند.
هوش مصنوعی: آتش زیبا و دلپذیر به وجود آمد و یکی از آنها شعلهای را در میدان جنگ روشن کرد.
هوش مصنوعی: مردی پرتوان همچون قلواد و شاپور، در میدان جنگ فریادی همچون شیر سر داد.
هوش مصنوعی: از این انسانهای بدخواه و پلید، به دور باشید و از این دیوان نابود کننده، خود را پاک و دور کنید.
هوش مصنوعی: نگران نباش از جنگ با دیو عذاب، چون من میتوانم این کوه آتشین را خراب کنم.
هوش مصنوعی: از دل کوه سنگی، به فرمان خدا، برای کسی نشانهای با شکوه و زیبایی میسازم.
هوش مصنوعی: آتش جهنم را از خون آنها بکش، تا من در دنیا نشانهای از خود بر جای بگذارم.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ به خدا پناه ببرید، چرا که او به بندگانش توان و قدرت میدهد.
هوش مصنوعی: پهلوانی به نام یل، به سمت دشمن حمله میکند و در حین این کار، نام خود را با صدای بلند اعلام میکند.
هوش مصنوعی: دلیر به سوی سمندر رفت و با قدرت و شجاعت خود، همچون شیر نر با شمشیر به نبرد پرداخت.
هوش مصنوعی: سمندر به او حملهور شد و از آن دره به آسمان صعود کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا، یک عمود به سمت سام، جوانی شجاع و دلیر، پرتاب میشود و او را در آغوش خود میگیرد.
هوش مصنوعی: سام سوار با پوشیدن یک سپر آماده نبرد شد و دل و جانش را به خداوند سپرد.
هوش مصنوعی: سمندر با چوب سنگینی، به زمین کوبید و از ترس ضربهاش، دوزخ به لرزه درآمد.
هوش مصنوعی: صداش در دمنوش کوهها پیچید و باعث شد که همه کوهها به خاطر آوازش خم شوند و تحت تأثیر قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: سر پهلوان از فرمان خداوند فیروزگر بیخبر ماند.
هوش مصنوعی: سمندر دیگری بر سرش کوبید که مانند پتک آهنگران سنگین و محکم بود.
هوش مصنوعی: جوان غالباً با سه ضربه متوالی به نره دیو حمله میکند که صدای آن از کوه و دشت به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: سپهدار سام به دشمن گفت: ای دیو با دل تیره و نیت بد، تو در جنگ با من چه کار میکنی؟
هوش مصنوعی: یک لیوان برای من پر کن و همه جنگ و جدلهایی را که داشتی فراموش کن.
هوش مصنوعی: بر خندهات نظیر دیو بدخواهی خندید که حتی اگر تو با گرز به او حمله کنی، قادر نیست به تو آسیب بزند.
هوش مصنوعی: من قدرتی به دست آوردهام که هیچ جنگجویی نمیتواند با چنگال من مبارزه کند و سنگی که در دست دارم، نمیتواند مرا به شکست بکشاند.
هوش مصنوعی: وقتی ابروانم را بردارم، چنان حالت تن تو را به زحمت میاندازم که درد و محکومیت را احساس کنی.
هوش مصنوعی: وقتی فرمانده خبر را شنید، سوار بر اسبش به سمت او آمد مثل آذرگشسب.
هوش مصنوعی: نریمان، قهرمان و پهلوان بزرگ، با قدرت و شجاعت خود، برفی را که دیو دلیر به زمین زده بود، بلند کرد و بر او ضربهای سخت وارد ساخت.
هوش مصنوعی: بدن او به قدری نرم و منعطف شده که حتی مغز سر، شانهها و یال و برش نیز به نرمی و لطافت درآمدهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که دیوان آن یال و برز را دیدند، فره و رزم و آن دست و گرز را مشاهده کردند.
هوش مصنوعی: افراد شگفتزده شدند از موفقیتی که آن فرد به دست آورده است، چون او به گونهای کشته شده که در واقع دیوانگی و عذاب را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: از طرف دیگر، شیر شاپور، دیو دیگری را زیر پا انداخت.
هوش مصنوعی: چنان که فریاد میزند و نعره میکشد مانند فیل مست، ضربههایی که به دیوان میزند.
هوش مصنوعی: شخصی با کلاهی طلایی و گرد، در میدان جنگ به شمشیر زنی میپردازد.
هوش مصنوعی: چند نفر از دیوان عاد به حدی کشته شدند که سیل خونشان به سمت دریا جاری شد.
هوش مصنوعی: گروه دیگری در دره ناراحت شدند و خود را به آتش انداختند.
هوش مصنوعی: دلهای آشفته و گمگشته همچون سمندری هستند که در آتش پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: دو روز و دو شب در کنار قهرمان نامی، دیو را در آن کوهها از بین برد.
هوش مصنوعی: در روز سوم، خورشید در بالای دره طلوع کرد و دنیا تماماً در شعلههای آتش پوشیده شد.
هوش مصنوعی: ابرها مانند شعلههای آتش بر آسمان در حال حرکتاند و در این میان، ماه، همچون محصولی که از خرمن برداشت میشود، به آرامی و زیبایی خود را نشان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.