گنجور

 
۲۹۲۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۳

 

... به روی بحر چو خاشاک می توان رفتن

وگر چو موج عنان را ز دست بگذاری

به بحرهای خطرناک می توان رفتن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۶

 

... کمینه بازی مژگان خونفشان من است

عنان چو موج به دریای پر خط دادن

چو سایه سرو نهاده است سر به دنبالش ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱۹

 

... خزینه گهر راز می توان کردن

ز موج باده اگر ناخنی به دست افتد

چه عقده ها که ز دل باز می توان کردن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳۰

 

... کجا ز شمع مرا بال و پر شود روشن

درین محیط عنان را کشیده دار چو موج

که از استادگی آب گهر شود روشن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳۲

 

... همین تو دیده یوسف شناس پیدا کن

به کوه صبر توان جان و موج حادثه برد

برای کشتی خود لنگری مهیا کن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳۸

 

... به بند خانه نی صبر همچو شکر کن

سزای توست حباب آستین فشانی موج

ترا که گفت سر از بحر بیکران برکن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴۲

 

... نگشته است ز کام جهان کسی سیراب

ز خود سفر پی هر موجه سراب مکن

هر آنچه با تو نیاید به آن جهان صایب ...

... چو تنگ حوصلگان ترک پیچ و تاب مکن

درین محیط اثر تا بود ز ناخن موج

ز تنگی دل خود شکوه چون حباب مکن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴۷

 

... کشاکش رگ جان من اختیاری نیست

چو موج در کف دریا بود اراده من

مرا به دانش رسمی مبر ز راه که نیست ...

صائب تبریزی
 
۲۹۲۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵۰

 

هلاک جلوه برق است آشیانه من

بغل چو موج گشاید به سیل خانه من

خراب حالی ازین بیشتر نمی باشد ...

... روانی سخن من ز هم خیالان نیست

ز موج خویش چو دریاست تازیانه من

چراغ دولت ابر بهار روشن باد ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵۲

 

... ز کامرانی خصم است کامرانی من

نیارمید چو موج سراب نیم نفس

درین قلمرو وحشت سبک عنانی من ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۲

 

... با بحر اگر چه دست در آغوش کرده است

چون موج می تپد دل بی درد من همان

صایب اگر چه کرد برابر مرا به خاک ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۵

 

... بی انتظار دامن ساحل گرفتن است

چون موج دست بر دل دریا گذاشتن

دل را ز اشک تلخ سبکبار می کند ...

... ما را به اختیار خرد واگذاشتن

در عالمی که عبرت ازو موج می زند

نتوان مدار خود به تماشا گذاشتن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷۳

 

... آن روی آتشین نفسی بی نقاب کن

شمشیر آبدار چو موج از میان بکش

روی محیط صاف ز نقش حباب کن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷۶

 

... تا از میان کار توانی خبر گرفت

چون موج ازین محیط تلاش کنار کن

دست گهر فشان به ثمر زود می رسد ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۳

 

... این راه را به پای زمین گیر سر مکن

در قلزمی که ابر کرم موج می زند

اندیشه چون حباب ز دامان تر مکن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸۸

 

... تا آشنا به دامن شب گشت دست من

چون موج در خم خس و خاشاک نیستم

صایب نهنگ می کشد از بحر شست من

صائب تبریزی
 
۲۹۳۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹۸

 

... گو برق حادثات بسوز آشیان من

از موج گریه دامی در خاک کرده است

در هر گل زمین مژه خون فشان من ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰۰

 

... گردید از آفتاب قیامت پناه من

اندیشه از شکست ندارم که همچو موج

افزوده می شود ز شکستن سپاه من ...

صائب تبریزی
 
۲۹۳۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰۱

 

... از بس گداخته است مرا داغ تشنگی

موج سراب سلسله گردد به پای من

هر بی جگر به من نتواند طرف شدن ...

صائب تبریزی
 
۲۹۴۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰۴

 

... هر گریه ای که گشت گره در گلوی من

چون موج شد کشاکش حرصم زیادتر

چندان که چرخ بیش شکست آرزوی من ...

... کرد از فشار چرخ سفیدی ز موی من

صایب در آن محیط که موجش فلاخن است

از آب چون درست برآید سبوی من

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۴۵
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۲۶۳