به تن علاقه ندارد روان ساده من
برنده است چو تیغ آب ایستاده من
مرا به شیشه کند چون سپهر مینایی؟
که خشت از سر خم کند جوش باده من
کشاکش رگ جان من اختیاری نیست
چو موج در کف دریا بود اراده من
مرا به دانش رسمی مبر ز راه، که نیست
رقم پذیر چو آیینه لوح ساده من
امید هست کند راست قد فتاده چرخ
ترحم است به طاق دل اوفتاده من
بود فضولی مهمان ز میزبان کریم
متاب روی خود از خواهش زیاده من
حریف چین جبین تو نیستم، ورنه
کمان سخت فلک ها بود کباده من
برآورم به دعا هر که حاجتی دارد
که فیض صبح دهد جبهه گشاده من
نمی توان سخن پست در کلامم یافت
فلک سوار چو عیسی بود پیاده من
ز توبه سرکشی من زیاده شد صائب
درنده کرد سگ نفس را قلاده من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات و تفکرات عمیق شاعر است. او به عدم علاقه به مادیات و جسم اشاره میکند و خود را مانند تیغ آب و بیثبات میبیند. شاعر به زیبایی و زشتی زندگی و درگیریهای درونیاش میپردازد و این را به سیالیّت دریا تشبیه میکند. همچنین او به صورت نمادین خواستار دوری از علم رسمی و قراردادهای اجتماعی است و خود را مانند آیینهای ساده میداند. او امید دارد که چرخ زندگی بهبود یابد و در عین حال از فضولی دیگران و خواستههای بیش از حد آنها شکایت دارد. شاعر از قدرت دعا و تأثیر آن سخن میگوید و خود را افرادی اخلاقمدار و محترم در کلامش معرفی میکند. در نهایت، او به درگیری با نفس و توبهاش اشاره میکند و خود را در دام این درندگی مییابد.整体اً، شعر معانی عمیق روانی و فلسفی را در بر دارد که به جستجوی معنا و تلاش برای دستیابی به حقیقت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: روح ساده من به بدن اهمیت نمیدهد و در این حالت، همانند یک تیغ برنده و ایستاده در آب است.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی مرا مثل شیشهای زینتی بسازی؟ چرا که همانند جوی ناشی از شراب، وجود من را در هم میشکند و تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: رنج و درد من هیچ اختیاری ندارد، مثل موجی که در دست دریا جریان دارد.
هوش مصنوعی: من را به علم رسمی و خشک وادار نکن، زیرا که من همچون لوح بینقش و سادهای هستم که قادر به پذیرش و ثبت این نوع علم نیستم.
هوش مصنوعی: امید دارم که چرخ روزگار به نفع من بچرخد و رحمتی به حال من که دلم شکسته است، کند.
هوش مصنوعی: فضولی به عنوان مهمان به خانه کسی آمده و از او خواهش میکند که از لطف و کرم خود روی برنگرداند و او را نپذیرد. این فرد از خواستههای زیاد خود شرمنده است و نمیخواهد که میزبان احساس ناراحتی کند.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم با زیبایی و جذابیت چهرهات رقابت کنم، زیرا اگر میخواستیم این کار را بکنیم، قدرت و عظمت آسمانها نیز به من تعلق میگرفت.
هوش مصنوعی: هر کسی که خواستهای دارد میتواند با دعا کردن و امید به من، آرزویش را برآورده کند؛ چون من آمادهام تا در صبحی تازه، خیر و برکت را در اختیار او بگذارم.
هوش مصنوعی: من در سخنانم هرگز حرفی بیارزش نمیزنم، چون مانند عیسی که سوار بر آسمانهاست، من نیز در دنیای خودم پر از ارزش و بزرگی هستم.
هوش مصنوعی: توبهام از حد گذشت و به همین خاطر، نفس سرکش من مثل سگی شده که برای کنترلش نیاز به قلاده دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.