گنجور

 
صائب تبریزی

ترا که گفت وطن زیر چراغ اخضر کن؟

درین محیط پر از خون چو نوح لنگر کن

نه ای عزیزتر از آفتاب عالمتاب

ز سنگ بالش و از خاک تیره بستر کن

به همت از سر گردون کلاه اوج ربای

سری چو شعله برون زین بلندمجمر کن

ز حرف سرد صبا روی را مکش درهم

ز کینه صاف دل خود چو آب گوهر کن

ز عمر خضر اثر خیر پایدارترست

ز آب صلح به آیینه چون سکندر کن

حدیث تلخ ز بادام اگر نمی شنوی

به بند خانه نی صبر همچو شکر کن

سزای توست حباب آستین فشانی موج

ترا که گفت سر از بحر بیکران برکن؟

مکن به عارض گل شوخ چشمی ای شبنم

حذر ز تیغ جهانسوز مهر انور کن

ز خاک دشت ختن را به نکهتی بردار

دماغ سوخته مشک را معنبر کن

زبان شعله به تشریف عشق کوتاه است

قیاس این سخن از آذر و سمندر کن

درین غزل نظر از خواجه یافتی صائب

به روح حافظ شیراز می به ساغر کن

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جهان ملک خاتون

برآ به بام و رخت همچو شمع خاور کن

ز آفتاب رخت عالمی منوّر کن

ز حلقه ی دهنت چرخ حلقه در گوشست

بیا به لطف و فصاحت جهان مسخّر کن

شبی به کلبه احزان ما درآی از لطف

[...]

حافظ

ز در در آ و شبستان ما منور کن

هوای مجلس روحانیان معطر کن

اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز

پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

به چشم و ابروی جانان سپرده‌ام دل و جان

[...]

صوفی محمد هروی

ز در درآ و شبستان ما منور کن

دماغ مجلس روحانیان معطر کن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
صائب تبریزی

دمید صبح، سر از خواب بیخودی برکن

ز اشک گرم می آتشین به ساغر کن

مشو چو قطره شبنم گره درین گلزار

تلاش صحبت آن آفتاب انور کن

مبر به کوی خرابات دردسر زنهار

[...]

فیض کاشانی

ز در درا و شبستان ما منور کن

هوای مجلس روحانیان معطر کن

ستاره شب هجران نمی‏فشاند نور

به آفتاب رخت روز ما منور کن

برون خرام و برافروز عالمی ز رخت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه