گنجور

 
۲۴۰۱

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۱

 

... به جان تو که هم از روی دوستداری کرد

نگار لاله رخ سرو قد سیم اندام

ز خون دیده دو رخسار من نگاری کرد ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۲

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۰

 

... لیک چون بنده تو را بنده فراوان باشد

به گل و لاله نظر کی کند این دیده شوخ

هر کجا قامت آن سرو خرامان باشد ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۳

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۷

 

... به ناز اگر بخرامد چو سرو در بستان

فغان ز لاله برآید که سرو ناز آمد

به پیش طاق دو ابروی همچو محرابش ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۴

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

 

... که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد

زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد

به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۵

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴

 

... با قد چون سرو و با این عارض همچون سمن

با رخ همچون گل و لاله به لعل همچو قند

دل ربود از دستم آن دلدار شهرآشوب باز ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۶

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۹

 

... به هر چمن که رسیدم گلی طلب کردم

به رنگ رویش و در هیچ لاله زار نبود

هزار سحر که بنمود نرگس رعنا ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۷

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۷

 

... مونس جان و دل پیر و جوان آمد باز

همچو لاله دلم از درد فراقت می سوخت

دیده سوی تو چو نرگس نگران آمد باز ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۸

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۴

 

... بدان دو ابروی پیوسته اش به شکل هلال

به آتش رخ چون لاله رنگ دلبر من

بدان دهان گهربار او چو آب زلال ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۰۹

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۰

 

... لب جان برمگیر از لب جام

جگرم همچو لاله سوخت ز غم

نازنینا به یاد باده خام ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۰

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۳

 

مدتی تا ز غمت گرد جهان می گردم

عاشقم گرد در لاله رخان می گردم

به خیال شب وصل تو نگارا تا روز ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۱

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۳

 

چو لاله پر از خون دل خسته ایم

چو سوسن به پیشت کمر بسته ایم ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۲

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۳

 

... گرفته دست نگاری به دست در بستان

به ذوق در چمن و لاله زار گردیدن

چه خوش بود سر زلفین پیچ در پیچش ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۳

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۱

 

... چشم بد یارب ز حسنش دور کن

همچو لاله دل بسوز و روی دل

چون گل زرد از غمش رنجور کن ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۴

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۶

 

... گر نبوسد از ادب او خاک پایت را چو من

لاله را گر یک نظر افتد به رنگت نشکفد

وز خجالت عارضت از بر فرو ریزد سمن ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۵

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۸

 

هجران آن صنم گلعذار بین

وز خون دیده روی جهان لاله زار بین

کارم ز غم خراب و به دل بار هجر یار ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۶

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۱

 

... جان ز هستی خود ای جان به گمان افتاده

از غم هجر تو دلسوخته ام چون لاله

سوز سودای تو تا در دل و جان افتاده ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۷

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۶

 

... خوی بر رخ چو ماه تو دانی چگونه است

چون لاله ای که بر سرش افتاده ژاله ای

آن روی همچو گل بنما در میان باغ ...

... در مرغزار جنت و در گلشن صفا

چون روی دلفریب تو نشکفت لاله ای

تا چرخ لاجورد برافراشت در جهان

از مادر زمانه نیامد سلاله ای

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۸

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۷

 

... چرا ای نور چشم از خون دیده

رخ چون لاله ام در زر گرفتی

جفا کردی و آنگه بی وفایی ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۱۹

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۹

 

... کسی ندیدست به عالم چو نگارم شوخی

دلبری لاله رخی سنگ دلی مه رویی

مشکل اینست که دل برد ز دستم ناگاه ...

جهان ملک خاتون
 
۲۴۲۰

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶

 

... که دگر گلشن امید من آراسته بود

از گل و لاله جهان خرم و آنگه به کنار

دوست بنشسته و دشمن به میان خاسته بود ...

جهان ملک خاتون
 
 
۱
۱۱۹
۱۲۰
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۳۶۲