از جان وصل خویش فرستم نواله ای
بر لعل می فروش خودم کن حواله ای
زانگه که لعل دلکش تو می فروش شد
ما را بده ز لعل لب خود پیاله ای
تا خال دلفریب تو دیدم به چشم دل
دادم به خون خویش به خطت حواله ای
خوی بر رخ چو ماه تو دانی چگونه است
چون لاله ای که بر سرش افتاده ژاله ای
آن روی همچو گل بنما در میان باغ
تا بشنوی ز بلبل شوریده ناله ای
در مرغزار جنّت و در گلشن صفا
چون روی دلفریب تو نشکفت لاله ای
تا چرخ لاجورد برافراشت در جهان
از مادر زمانه نیامد سلاله ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر به معشوق خود نوالهای میفرستد و اشاره میکند که لعل زیبای او در میخانه به فروش میرسد و او نیز میخواهد از این لعل استفاده کند. شاعر با ابراز احساسات عمیق خود به توصیف زیبایی معشوق میپردازد و از چهره او به عنوان ماه و گل یاد میکند. او همچنین به رنج و شوریدگی خود در عشق اشاره کرده و میخواهد که معشوق زیباییاش را در میان باغ به نمایش بگذارد. در نهایت، اشاره به اینکه در جنت و گلشن، زیبایی او بینظیر است و هیچ چیز از زمانه در برابر آن نیست، نشان از عشق عمیق و ویژه او دارد.
هوش مصنوعی: از دل خودم پیامی به محبوبی میفرستم و میخواهم که هر چه دارم را به او تقدیم کنم.
هوش مصنوعی: از آن زمان که زیبایی و دلربایی تو به بازار آمد، از تو میخواهم که از لبان خود به من جامی از لعل بدهی.
هوش مصنوعی: وقتی خال زیبا و جذاب تو را با چشم دل دیدم، تمام عشق و احساسات خود را بر روی خط خطی که تو کشیده بودی، نثار کردم.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو را میتوان به ماه تشبیه کرد و حالتی که دارد شبیه به لالهای است که قطرات شبنم بر رویش نشستهاند.
هوش مصنوعی: ای کاش روی زیبا و چون گل تو را در باغ نشان دهم تا صدای ناله و شوریدگی بلبل را بشنوی.
هوش مصنوعی: در باغ بهشت و در گلزار زیبا، زمانی که زیبایی چهرهات درخشش میکند، گلی که در این میان شکوفه میدهد، همانند لالهای است که میروید.
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان آبی برفراشته شد، در این دنیا از آغاز زمان، فرزندی به وجود نیامد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که هست گردش چشم غزالهای
در کار نیست رطل گران و پیالهای
ما را ز کهنه و نو عالم بود کفاف
معشوق نو خطی و می دیر سالهای
تا گل شکفته شد گرو میفروش کرد
[...]
ساقی به یاد دوست کرم کن پیالهای
درویش را ز سفره یغما نوالهای
برخیز زلف و رخ بنما و بچم که دل
خواهد بنفشهزار و گل و سرو و لالهای
محتاج درس و حکمت یونانیان چراست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.