رسید مژده ی شادی که شاه باز آمد
خلاص یافت دل از غم که دلنواز آمد
نگارم ار چه بسی انتظار می فرمود
چو صد نگار کنونم ز در فراز آمد
مرا ز درد فراقش شکایتی می بود
هزار شکر که آن غمگسار باز آمد
به ناز اگر بخرامد چو سرو در بستان
فغان ز لاله برآید که سرو ناز آمد
به پیش طاق دو ابروی همچو محرابش
هزار زاهد صد ساله در نماز آمد
خیال دوست ندا کرد کای فلان چون تو
بسی کبوتر وحشی به چنگ باز آمد
بساز با غم هجران یار و شادی کن
که کار هر دو جهان از غمش به ساز آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره خوشحالی و شکرگزاری شاعر به خاطر بازگشت محبوبش است. شاعر از غم فراق رنج میبرده، اما اکنون با آمدن محبوب، دلش شاد و آرام شده است. او به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که دیدن او همچون زیبایی درخت سروی در باغ است. همچنین، شاعر به تأثیر طرز نگاه محبوبش بر زاهدان (عابدان) اشاره میکند و اینکه هر کس به محبوب خود میاندیشد. در نهایت، او میگوید که باید با غم و شادی همزیستی کرد، زیرا هر دو احساس بخشی از زندگی هستند.
هوش مصنوعی: خبر خوش شادی رسید که شاه برگشته است و دل از غم رهایی پیدا کرده است چون دلنواز و دلگرمکنندهای آمده است.
هوش مصنوعی: محبوبم، هرچند برای دیدن من خیلی انتظار کشید، اکنون پس از مدتها، با صد حسرت و آرزو، از در وارد شده است.
هوش مصنوعی: من از درد جداییاش شکایت میکنم، اما از آن هزاران سپاسگزارم که آن دلخوشی دوباره به زندگیام بازگشته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی با ناز و زیبایی چون سرو در باغ قدم بزند، گلهای لاله از غم و اندوه به فریاد میآیند که این سرو زیبا و نازنین آمده است.
هوش مصنوعی: به جلو طاق دو ابروی او، که مانند محراب عبادت است، هزار زاهد که همگی سالها در نماز بودند، حاضر آمدند.
هوش مصنوعی: افکار و یادهای دوستم مرا به یاد آورد که تو همچون بسیاری از کبوتران وحشی که به دام یک شکارچی میافتند، گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: غم دوری معشوق را تحمل کن و به شادی بپرداز، زیرا در هر دو جهان، زندگی انسان تحت تأثیر این غم قرار دارد و باید با آن کنار بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد
خوشی درو بنگر، کز ره دراز آمد
به لطف، کار دل مستمند خسته بساز
که خستگان را لطف تو در کار، ساز آمد
چه باشد ار بنوازی نیازمندی را؟
[...]
سرشک شادی وصل ارچه جان گداز آمد
خوشم که دیگرم آبی بجوی باز آمد
بکعبه هر که ز بهر سجود شد ز درت
سری بسنگ زد آخر بعجز باز آمد
اگر چه عشق نخست از مجاز میخیزد
[...]
دلم بجا زتماشای دلنوازآمد
شکار وحشیی از دام جست وباز آمد
چرا یکی نشود ده نشاط من کان شوخ
به صد عتاب شد وباهزارناز آمد
اگر چه از نظر آن دلبر گران تمکین
[...]
به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آمد
همای رفته ز بخت بلند باز آمد
فکنده سر به زمین قاصدم به سوی تو رفت
چو دید قامت سرو تو سرفراز آمد
بجز ترانهٔ ناقوس نغمه راست نکرد
[...]
به کوی میکده هرکس که رفت باز آمد
ز قید هستی این نشئه بینیاز آمد
هزار شکر که ایران چو کبک زخمی باز
برون ز پنجه شاهین و شاهباز آمد
بگو که پنهان گردند قاطعان طریق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.