شمارهٔ ۱: ای طره مشکینت بر همزن سامانها - وان خال خود آئینت غارتگر ایمانها
شمارهٔ ۲: بنما رخ و فرخ کن ایمه می مینو را - بنشین خوش و خلخ کن بفشان گل گیسو را
شمارهٔ ۳: آیا شود آنروزی کائی تو بمهمانم - آری نمک از لعت بهر دل بریانم
شمارهٔ ۴: خویش مکن زمانهان خیز و بیا سخن بگو - رمزی از آب لب و دهان بیلب و بیدهن بگو
شمارهٔ ۵: عجب آمدم که آمدم ز تو مژده وصالی - که بعمر خود ندادم بوصالت احتمالی
شمارهٔ ۶: دل رفت و راه از دستم زان نرگس مستانه - بیساغر و میمستم حاجت چه به پیمانه
شمارهٔ ۷: کسی که کرد نفی تفسیر من - که این زوست باشد از پیش ازین
شمارهٔ ۸: تا کی سخن ز حاضر و غائب - بر خود نگشته هیچ مراقب
شمارهٔ ۹: هنگام بهار است و چمن پرگل و سوسن - آفاق چو بتخانه چین گشت مزین
شمارهٔ ۱۰: سراغت دارم دارم ای ماه یگانه - حریفان را روی هر شب بخانه
شمارهٔ ۱۱: وقت عیش و وقت نوش است ای صنم - گاه ترک عقل و هوش است ای صنم
شمارهٔ ۱۲: زلف تو دلم را بطپش آورد آری - چون دام ببیند بطپد قلب کبوتر
شمارهٔ ۱۳: ز تنهایی دلم دیوانه شد آن یار همدم گو - برسوائی برون از خانه شد آنزلف برهم کو
شمارهٔ ۱۴: کرمهای ترا هرگز فراموش - نخواهم کرد اگر کردم کفنپوش
شمارهٔ ۱۵: دل و دین و علم و عقلم که شدم بعمر حاصل - صنمی چنانکه دانی بلطیفه کرد زایل
شمارهٔ ۱۶: گر هیچ جامه مرد ندارد بروزگار - بهتر ز جامه که در او هیچ مرد نیست
شمارهٔ ۱۷: امروز روز عید غدیر است - بر دست شاه چشم فقیر است
شمارهٔ ۱۸: پیش رؤیت جای ذکر آفتاب و ماه نیست - کاین دو را در خرمن حسن تو قدر کاه نیست
شمارهٔ ۱۹: گرهی تا زخم زلف بتی وانکنی - دست از جان نکشی ترک تمنا نکنی
شمارهٔ ۲۰: وعده کردی که به من یک دل و یکرو باشی - نه ستمکار و دل آزار و جفا جو باشی
شمارهٔ ۲۱: نیست روی توبه و برگشت بر حق دیگرم - با شفاعت خواستن از پیر و از پیغمبرم
شمارهٔ ۲۲: روی بر هر کس کنی با تیغ تیز - رو باو آورده بخت مقبلش
شمارهٔ ۲۳: کمند گیسو را گره از چه زنی - کمان ابرو را بزه از چه کنی
شمارهٔ ۲۴: گر تو ای دل تارک دنیا مستعمل شوی - در جهانی کان ندارد کهنگی و اصل شوی
شمارهٔ ۲۵: ز خیالت آن پریرو شده پیکرم خیالی - نگذشت از خیالم بلطافتت مثالی
شمارهٔ ۲۶: بنیاد جهان چو یافت تأسیس - شد بوالبشر آشکار و ابلیس
شمارهٔ ۲۷: ای آنکه با مرتست ایجاد - یادش کنی ار کست کند یاد
شمارهٔ ۲۸: ای بار خدای لایزالی - ذات تو عری ز خلق و عالی
شمارهٔ ۲۹: ای بار خدای فرد واحد - هستی تو بحال بنده شاهد
شمارهٔ ۳۰: ای بار خدای مستعانم - ای خالق جسم و رب جانم
شمارهٔ ۳۱: بسیج می کن ای فرخنده اوصاف - بشارت ده که سیمرغ آمد از قاف
شمارهٔ ۳۲: اگر عیان شود از اهل شرع و فقر فجور - ز آدمی نبود هیچ عیب و نقصی دور
شمارهٔ ۳۳: صفی یا رب که مخلوقست و نادار - بناداری کم از کل خلایق
شمارهٔ ۳۴: فرو ماندهئی گر بغم و ابتلائی - نمایم ترا ره بدار الشفائی
شمارهٔ ۳۵: ناصرالدین شه دو قرنست آنکه باشد شهریار - اینچنین شاهی بماند قرنها در روزگار
شمارهٔ ۳۶: گشت دور زمانه بر دلخواه - از جلوس مظفرالدین شاه
شمارهٔ ۳۷: نوزده بگذشت از جیم دوم - همچو ماهی شد نهان ماهی بخاک
شمارهٔ ۳۸: عدد صدراعظم ار خواهی - هست بیشک هزار و سیصد و پنج
شمارهٔ ۳۹: مگرگذشت ز هجرت هزار و سیصد و پنج - که درگذشت و جهانرا گذاشت باقرخان
شمارهٔ ۴۰: خداوند ذوالجلال روانبخش ذوالکرم - بر آرنده حدوث بر آزنده قدم
شمارهٔ ۴۱ - در معنی کنت کنزاً مخفیاناً فأردت ان أعرف: از قدرتش یکست باشد گرت بنظر - کادر ز شیئی پست اشیاءء خوبتر
شمارهٔ ۴۲: صهر شاهنشه ظهیرالدوله کاوست - با فقیر از همدمی چون لحم و پوست
شمارهٔ ۴۳ - نسبنامه: کنون خواهم دروداز حق دگر باز - بروح انبیا و اهل اعجاز
شمارهٔ ۴۴ - مناجات: ذوالعرش یا ذوالقدره القویه - والعزه العظیمه العلیه