|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به علاقه و محبت عمیق خود به معشوق اشاره میکند. او به این آرزو میپردازد که روزی معشوق را مهمان کند و از شیرینی و زیبایی وجودش لذت ببرد. شاعر همچنین به دوستی و نزدیکی بیشتر اشاره میکند و ابراز میکند که دوست دارد دلش را به او بسپارد و در آغوشش آرام بگیرد. در واقع، این اشعار نمایانگر عشق و longing به معشوق است.
هوش مصنوعی: آیا روزی خواهد آمد که تو مهمان من شوی و من از تو به خاطر دل پر دردم، نمک بزنم و به این درد خود ادامه دهم؟
هوش مصنوعی: از خندهی شیرین تو که چون شکر میریزد، دلم شاد و خوشحال است. آن لعل زیبا، مانند یاقوتی است که روح را تازه میکند و زیباییاش به قلبم زندگی میبخشد.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عمیق عشق و ارادت میپردازد. گویا شخص گوید که تمام هستیاش را به پای محبوب میگذارد و به نوعی از او درخواست میکند که در برابرش قرار بگیرد. او از آرزوهای خود میگوید و به نشان احترام، جانش را فدای محبوب میکند. در واقع، این ابیات نشاندهنده عشق و دیانت عمیق نسبت به کسی است که مورد پرستش اوست.
هوش مصنوعی: گاهی دل را به گفتوگو و صحبت من بسپار، و زمانی دیگر سر را بر سینه و دامنم بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم
مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم
جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد
جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم
من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی
[...]
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم
هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زوتر
برخوانم افسونش حُراقه بجنبانم
زین واقعه مدهوشم باهوشم و بیهوشم
[...]
آن دوست که من دارم وآن یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کآن شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلآرایت مجموعهٔ زیبایی
[...]
در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم
جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه
[...]
آن دوست که میبینم، آن دوست که میدانم
تا آنکه رخش دیدم، او من شد و من آنم
در آینه جز رویی ننمود مرا، زین رو
ای کاج! بدانم تا: بر روی که حیرانم؟
هر چند که میران را از مورچه عار اید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.