گنجور

 
صفی علیشاه

خداوند ذوالجلال روان‌بخش ذوالکرم

بر آرنده حدوث بر آزنده قدم

منزه ز چون و چند مقدس ز کیف و کم

نه در بود او زوال نه در داد او ستم

کند هست هر چه را بهستی است مستحق

بوجه کمال کرد تجلی ز عیب ذات

هویدا شد از تمام در اسماء و در صفات

رخ از موهبت نمود بمرآت ممکنات

هر آن ممکنی گرفت زوی خلعت حیات

شد آیات رحمتش شئونات ما خلق