عجب آمدم که آمد ز تو مژدهٔ وصالی
که به عمر خود ندادم به وصالت احتمالی
بنما رخ ار چه شاهی ز حجاب طره گاهی
که شبی به روی ماهی نگرم ز بعد سالی
به تو زیید ار که خوبان به رخت شوند قربان
که ندید چشم دوران ز تو خوبتر جمالی
به فقیه طعنه کم زن به سیهدلی و خامی
که ندیده روی ماهت که نبرده ره به حالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و محبوبیت معشوق خود اشاره میکند و از وصال او سخن میگوید. او ابراز حیرت میکند که چگونه در زندگیاش چنین مژدهای به او نرسیده است. شاعر از معشوق میخواهد که خود را به نمایش بگذارد و زیباییاش را نشان دهد، زیرا او معتقد است که هیچ چیزی در دنیا به زیبایی او نمیرسد. همچنین، شاعر به فقیهانی که به معصومیتی خود میبالند، هشدار میدهد و میگوید که از نظر دل و درک، به سراغ زیبایی او نرفتهاند. این ابیات، عشق و آرزوی وصال را به تصویر میکشند و زیبایی معشوق را در کانون توجه قرار میدهند.
هوش مصنوعی: عجب است که خبر از وصالی از سوی تو رسید، در حالی که من در طول زندگیام حتی امیدی به وصال نداشتهام.
هوش مصنوعی: اگر به من بگویی که زیباییات را نشان بده، هرچند که زیبایی تو مانند تاجی است که پوشیده شده، من میخواهم هر شب به چهرهات نگاه کنم، حتی اگر پس از سالها دوری باشد.
هوش مصنوعی: اگر تو زیبا هستی، خوبان هم برای تو قربانی میشوند؛ زیرا چشم زمان هرگز زیباییای بهتر از تو ندیده است.
هوش مصنوعی: به کسی که دانش و تجربه کمتری دارد، زیاد طعنه نزن، زیرا او از زیباییهای واقعی تو بیخبر است و درک درستی از حالت و وضعیت تو ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
به کجا روم ز دستت که نمیدهی مَجالی
نه رَهِ گُریز دارم نه طریق آشنایی
چه غمْ اوفتادهای را که تواند احتیالی
همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد
[...]
دم حق دمید در ما، دم فضل لایزالی
چه مبارک است این دم ز جناب فضل عالی
چو جناب ذوالجلالت همه بر کمال دیدم
گنه است اگر نگویم که تو ذات ذوالجلالی
صنما ز طرف برقع رخ همچو ماه بنما
[...]
به هواست برق امشب بطلب پریّ و بالی
قدمی بساز از سر نو گرت مجالی
بلی ای طبیب گفتی که علاج هجر وصلست
چه کنم به درد حرمان که ندارم احتمالی
به سیاهچال هجران شبی ار به روز آری
[...]
ز خیالت آن پریرو شده پیکرم خیالی
نگذشت از خیالم بلطافتت مثالی
بخیال ماه رویت بودم ز ضعف حالی
که ز ماه نو به خاطر برسد تو را خیالی
حرکات چشم مست و خط سبزت این نماید
که بسبزه زار جنت بچمد همی غزالی
برخت ز خط و خالت بنوشته کلک قدرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.