گنجور

 
صفی علیشاه

شماره ۱: ای طره مشکینت برهم‌زن سامان‌ها

شماره ۲: بنما رخ و فرخ کن ایمه می‌ مینو را

شماره ۳: آیا شود آنروزی کائی تو بمهمانم

شماره ۴: خویش مکن زمانهان خیز و بیا سخن بگو

شماره ۵: عجب آمدم که آمد ز تو مژده وصالی

شماره ۶: دل رفت و راه از دستم زان نرگس مستانه

شماره ۷: کسی که کرد نفی تفسیر من

شماره ۸: تا کی سخن ز حاضر و غائب

شماره ۹: هنگام بهار است و چمن پرگل و سوسن

شماره ۱۰: سراغت دارم دارم ای ماه یگانه

شماره ۱۱: وقت عیش و وقت نوش است ای صنم

شماره ۱۲: زلف تو دلم را به تپش آورد آری

شماره ۱۳: ز تنهایی دلم دیوانه شد آن یار همدم کو

شماره ۱۴: کرم‌های ترا هرگز فراموش

شماره ۱۵: دل و دین و علم و عقلم که شدم بعمر حاصل

شماره ۱۶: گر هیچ جامه مرد ندارد بروزگار

شماره ۱۷: امروز روز عید غدیر است

شماره ۱۸: پیش رؤیت جای ذکر آفتاب و ماه نیست

شماره ۱۹: گرهی تا زخم زلف بتی وانکنی

شماره ۲۰: وعده کردی که به من یک دل و یکرو باشی

شماره ۲۱: نیست روی توبه و برگشت بر حق دیگرم

شماره ۲۲: روی بر هر کس کنی با تیغ تیز

شماره ۲۳: کمند گیسو را گره از چه زنی

شماره ۲۴: گر تو ای دل تارک دنیا مستعمل شوی

شماره ۲۵: ز خیالت آن پریرو شده پیکرم خیالی

شماره ۲۶: بنیاد جهان چو یافت تأسیس

شماره ۲۷: ای آنکه با مرتست ایجاد

شماره ۲۸: ای آنکه توئی بذات موجود

شماره ۲۹: ای بار خدای لایزالی

شماره ۳۰: ای بار خدای فرد واحد

شماره ۳۱: ای بار خدای مستعانم

شماره ۳۲: بسیج می کن ای فرخنده اوصاف

شماره ۳۳: اگر عیان شود از اهل شرع و فقر فجور

شماره ۳۴: صفی یا رب که مخلوقست و نادار

شماره ۳۵: فرو مانده‌ای گر به غم و ابتلائی

شماره ۳۶: ناصرالدین شه دو قرنست آنکه باشد شهریار

شماره ۳۷: گشت دور زمانه بر دلخواه

شماره ۳۸: نوزده بگذشت از جیم دوم

شماره ۳۹: عدد صدراعظم ار خواهی

شماره ۴۰: مگرگذشت ز هجرت هزار و سیصد و پنج

شماره ۴۱: خداوند ذوالجلال روان‌بخش ذوالکرم

شماره ۴۲ - در معنی کنت کنزا مخفیانا فأردت ان أعرف: از قدرتش یکست باشد گرت بنظر

شماره ۴۳: صهر شاهنشه ظهیرالدوله کاوست

شماره ۴۴ - نسب‌نامه: کنون خواهم دروداز حق دگر باز

شماره ۴۵ - مناجات: ذوالعرش یا ذوالقدره القویه