گنجور

حاشیه‌ها

.. منا.. در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۴ - برتری سخن منظوم از منثور:

چونکه نَسَخته سخن سرسری

هست بر گوهریان گوهری

نسخته=نسنجیده

عباس صادقی زرینی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷۴:

زیباست بسیار زیبا 

این تکرار دو حالت است،  چرا که خانه خالی است و پژواک، صدا را به خودش بر می گرداند‌ . یا او در خانه نیست و جواب میدهند اینجا نیست و کجا می توان او را دید !

یک شعر اجرا در هفتصد سال پیش ، آفرین بر همام تبریز 

علی میراحمدی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۶ - قصد شاه به کشتن امرا و شفاعت کردن ایاز پیش تخت سلطان کی ای شاه عالم العفو اولی:

میگوید: بندگان گناهکار در اثر گستاخی و بی پروایی از خداوند دچار خواب غفلت شده  و به گناه روی می آورند .(مصراع اول)
واژه رمد را لغتنامه دهخدا نوعی ورم چشم معنا کرده که درینجا به معنای همان کورشدن و ندیدن و به نوعی همان خواب غفلت است.
منظور از تعظیم در مصراع دوم هم فروتنی و خاکساری در برابر خداوند و هم رکوع و سجود و نماز و عبادت است.
معنای مصراع دوم اینست که :عبادت خداوند و فروتنی و خاکساری در برابر او به مرور زمان خواب غفلت(رمد) و گستاخی در انجام گناه را از سوی بندگان رفع میکند که در بیت بعدی (بیت ۱۰)این مطلب را روشن تر هم بیان میکند.

حضرت علی علیه السلام هم میفرمایند: ذکر خدا و عبادت او دلها را متواضع و چشمها را بینا می‌گرداند.(نقل به مضمون)

علی میراحمدی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۵ - تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را:

میگوید شما چشم به مال و ثروت پادشاه دارید و اگر شاه را هم ستایش میکنید بخاطر اینست که نصیبی از ثروت او ببرید و اخلاصی در وجود شما نیست .
بر همین مبنا معنای عرفانی بیت هم مشخص است .بسیاری از آدمیان خدا را برای رفع گرفتاریها یا رسیدن به منافعی می‌پرستند و دچار نوعی از شرک خفی می‌باشند.
در افسانه های قدیم هست که مسافران در بیابان و کویر گاهی گرفتار موجوداتی بنام غولهای بیابانی میشدند و این غولها مسافر را فریب داده و از راه خویش گمراه میکردند که مولانا ازین موضوع برای بیان مطلب خویش استفاده کرده است.
منظور از غول درین مصراع غول حرص و آز و دنیاپرستی است.
دور است سر آب ازین بادیه هشدار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
حافظ

افسانه چراغی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

جز آن شیر از جهان خوردی نبودش ...

ناورد به معنی گِرد گشتن و دور چیزی گشتن است. 

بهنام در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۳ - مخفی بودن آن درختان از چشم خلق:

من از مطالب "دیدار جان" استفاده می‌کنم. معنی و اشارات ابیات هست. متاسفانه گنجوران کمتر به مثنوی پرداخته‌اند. مگر هوش مصنوعی که کلا پرت است. کاش حذف می‌شد.

بهنام در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۸ در پاسخ به باران دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۳ - مخفی بودن آن درختان از چشم خلق:

آفرین

غلامرضا نصراللهی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۳:

عبدالحق منصف قهپایه ای از شاعران قرن دهم هجری غزلی با این ردیف دارد و شاید صائب این غزل را به اقتفای منصف قهپایه ای سروده باشد مطلع غزل منصف چنین است : 

ته جرعه ای از صافی اندیشه طلب کن

تا نخل ثمربار شوی ریشه طلب کن

* مراجعه کنید به نسخه خطی دیوان عبدالحق منصف قهپایه ای به شماره ۳۸۷ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی

شهریار شاهین‌دژی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۴ - آمدن شیخ بعد از چندین سال از بیابان به شهر غزنین و زنبیل گردانیدن به اشارت غیبی و تفرقه کردن آنچ جمع آید بر فقرا هر که را جان عز لبیکست نامه بر نامه پیک بر پیکست چنانک روزن خانه باز باشد آفتاب و ماهتاب و باران و نامه و غیره منقطع نباشد:

در بیت 

در نگنجد عشق در گفت و شنید

عشق دریایی است قعرش ناپدید

مصرع دوم را مولانا از عطار وام گرفته است:

عشق دریایی است قعرش ناپدید 

آب دریا آتش و موجش گهر 

غزلیات عطار، تصحیح محمد تقی تفضلی، غزل ۴۰۹، بیت ۴

کوروش در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۶ - قصد شاه به کشتن امرا و شفاعت کردن ایاز پیش تخت سلطان کی ای شاه عالم العفو اولی:

دایما غفلت ز گستاخی دمد

که برد تعظیم از دیده رمد

 

مصرع دوم یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۵ - تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را:

ای نظرتان بر گهر بر شاه نه

قبله‌تان غولست و جادهٔ راه نه

 

یعنی چه ؟

 

علی میراحمدی در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:

وقتی شخصی به ظاهر همه امکانات یک زندگی راحت و مرفه را دارد ولی ناگهان تصمیمی عجیب میگیرد و قصد یک ماجراجویی جدید میکند که احمقانه به نظر می‌رسد و ممکن است رفاه و آسایش کنونی زندگی او را هم بر هم بزند به اصطلاح عوامانه میگویند:«مثل اینکه خوشی زده است زیر دلش»
حال فردوسی همین مسئله را با بیان شاعرانه جالبی در مورد تصمیم احمقانه و نابخردانه ی اسطوره بیخردی و حماقت شاهنامه یعنی کیکاووس در حمله به مازندران اینگونه بیان میکند:
همی گنج بی‌رنج بگزایدش
چراگاه مازندران بایدش
ما از همین یک بیت و عبارت« گنج بی رنج »درمیابیم که شخص شخیص کیکاووس، صاحب تاج و تختی شده است که خود هیچ بهایی برای آن نپرداخته است.
البته نبایست از حالت طنزگونه بیت هم گذشت  که حق مطلب را به خوبی ادا کرده است.

نیک در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۶ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:

درود

بسیار بهره می‌بریم از پیام‌های شما

هر بار به دنبال نام شما هستم تا از نگاه شما حافظ را بخوانم

اگر در فضایی غیر از اینجا هم فعالیت ادبی دارید ممنون میشم به اشتراک بگذارید

علی میراحمدی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۱:

شاید تلخ ترین داستان شاهنامه داستان رستم و سهراب باشد و فردوسی خود گفته است:
یکی داستانست پر آب چشم
دل نازک از رستم آید بخشم
اما بسیار جالب است که خوشخوان ترین داستان شاهنامه هم همین داستان است.
در داستان رستم و سهراب حوادث و اتفاقات پشت سر هم و بدون وقفه بیان میشوند و گفتگوهای بین شخصیتها طولانی نمی‌شوند و صحنه های نبرد هم به زیبایی و اثرگذاری تمام توسط فردوسی آفریده شده اند.
ما درین داستان با صحنه های جنگ انبوه که توصیفات بلند خاص خود را میطلبد و ممکن است خواننده غیرحرفه ای را دچار خستگی کند روبرو نیستیم ولی از آن طرف نبردهای تن به تن سهراب با هجیر،گردآفرید و در نهایت رستم مفید،مختصر و در حین حال بسیار تأثیرگذار بیان شده اند.
داستان رستم و سهراب نسبت به دیگر ماجراهای شاهنامه ضرباهنگ تندتری دارد و گویا این خاصیت این داستان است و انگار این ریتم و ضرباهنگ تند داستان به نوعی با سرنوشت خود سهراب تناسب دارد.
سهراب هم در اندک زمانی نسبت به همسالان خود برمی آید و بزرگ میشود، سپس جنگاوری می آموزد و عشقی ناکام را تجربه میکند و در نهایت  توسط پدر  کشته میشود.
جالبتر آنکه ما پس از این واقعه دیگر نامی هم از سهراب نمی‌شنویم بر خلاف سیاوش که مرگش زمینه ساز جنگهای فراوانی میشود.
فردوسی با استادی تمام داستان سهراب را پرورانده و تناسبی شگفت بین نوع داستان پردازی این تراژدی و سرنوشت کوتاه سهراب برقرار کرده است.

خلیل شفیعی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:

✅ نگاه دوم: عناصر برجستهٔ غزل ۲۶۲

✨ حالِ خونین‌دلان که گوید باز؟ / وز فلک خونِ خُم که جوید باز؟

پرسش‌های پیاپی با ساختار اعتراضی و گلایه‌آمیز

تصویرسازی از ستم فلک بر عاشقان: خُم خونین، دل خونین

واژهٔ «باز» با تکرار در دو مصرع، بار اندوه و استیصال را تشدید می‌کند

✨ شرمش از چشمِ مِی‌پرستان باد / نرگسِ مست اگر بروید باز

تشبیه نرگس مست به چشم بی‌وفای معشوق

کاربرد واژهٔ «شرم» به شکل طعنه‌وار؛ نکوهش زیباییِ بی‌وفا

تقابل میان می‌پرستان وفادار و نرگسِ مستِ نازگر

✨ جز فَلاطونِ خُم‌نشینِ شراب / سِرِ حکمت به ما که گوید باز؟

ترکیب نوآورانه: «افلاطونِ خُم‌نشین»؛ تلفیق عقل و رندی

ایهام در «شراب»: هم می‌انگوری، هم میِ معرفت

سؤال اعتراضی دربارهٔ افول حکمت و غیبت اهل راز

✨ هر که چون لاله کاسه‌گردان شد / زین جفا رُخ به خون بشوید باز

تشبیه عاشق به لاله؛ نماد سوختن و خون‌جگر بودن

کنایه از خوار شدن عاشقان در برابر ستم روزگار

واژهٔ «کاسه‌گردان»؛ استعاره از طلب و خاکساری

✨ نگشاید دلم چو غنچه اگر / ساغری از لبش نبوید باز

تشبیه دل عاشق به غنچه بسته در غیبت محبوب

آرزوی نوشیدن از «لبِ» معشوق؛ هم مجاز، هم عاشقانه

فعل «نبوید» هم‌ریشه با بوی خوش و طلب لطافت

✨ بس که در پرده چنگ گفت سخن / ببرش موی تا نَموید باز

تلمیح به هنر موسیقایی پنهان در چنگ

فعل «ببرش موی»؛ هم کنایه از رهایی، هم حذف نشانه‌های عشق

ترکیب رازآلودِ «نمویَد باز»؛ اشاره به شرایط سخت و مزورانه ی حاکمان دارد

✨ گردِ بیت‌الحرامِ خُم، حافظ / گر نمیرد، به‌سر بپوید باز

 میخانه : کعبهٔ مقصود عاشقان

پافشاری بر راه مستی و رندی حتی به قیمت جان

تضاد میان «بیت‌الحرام» و «خُم»؛ تأکیدی بر عرفان حافظانه و انکار زهد رسمی

 

⬅️ خلیل شفیعی (مدرس ادبیات فارسی)

پیوند به وبگاه بیرونی

خلیل شفیعی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:

✅ نگاه اول: شرح بیت‌به‌بیت غزل ۲۶۲ حافظ

بیت ۱

حالِ خونین‌دلان که گوید باز؟

وز فلک خونِ خُم که جوید باز؟

✦ چه کسی از حال دلدادگان زخم‌خورده سخن خواهد گفت؟ و چه کسی از روزگار، خون‌بهای خم شراب را خواهد طلبید؟

این بیت آغازین، شکوه‌ای‌ست از زمانه و مردم که بی‌تفاوت از کنار رنج عاشقان و مظلومیت حقیقت می‌گذرند.(دوران حکومت امیر مبارز الدین)

بیت ۲

شرمش از چشمِ مِی‌پرستان باد

نرگسِ مست اگر بروید باز

✦ اگر نرگس مست (چشم معشوق) دوباره بشکفد و جلوه‌گری کند، باید از نگاه می‌پرستان محروم شرم کند.

اشاره‌ای لطیف به مستیِ نگاه معشوق و قضاوت اهل دل نسبت به بازگشت او؛ نوعی هشدار به معشوق 

بیت ۳

جز فَلاطونِ خُم‌نشینِ شراب

سِرِّ حکمت به ما که گوید باز؟

✦  افلاطونِی که اهل می و شراب باشد ، چه کسی راز حکمت را دوباره با ما خواهد گفت؟

حافظ حکمت را در میخانه می‌جوید، نه در مدارس خشک و زهد فروشان؛ در این بیت  حکمت و دانش را فقط در  می‌پرستی می داند.

بیت ۴

هر که چون لاله کاسه گردان شد

زین جفا رُخ به خون بشوید باز

✦ هر که چون لاله سر خود را کاسه‌وار به پیش نهاده، باید بار دیگر رخ خویش را با خونِ دل از این جفا بشوید.

تشبیه عاشق به لالهٔ خونین، تصویرگری شور و وفاداری تا سرحد جان‌فشانی است.( معنی نهایی : هرکس از عشق و‌مستی بگوید کشته می شود)

بیت ۵

نگشاید دلم چو غنچه اگر

ساغری از لبش نبوید باز

✦ اگر بار دیگر ساغر شراب از لب محبوب ننوشد، دل من همچون غنچه بسته خواهد ماند و شکوفا نخواهد شد.

معشوق مایه‌ی گشودگی دل و شکفتگی جان است؛ غنچه نماد دل بسته و ساغر، نشانهٔ امید وصال.

بیت ۶

بس که در پرده چنگ گفت سخن

بِبُرَش موی تا نَمویَد باز

✦ آن‌قدر چنگ در پرده گفت و نغمه سر داد که اکنون باید مویش را برید تا دوباره ننوازد!

تعبیری از شکسته‌دلی یا خستگی ازبرملا کردن راز عشق

بیت ۷

گِردِ بیت‌الحرامِ خُم، حافظ

گر نمیرد ، به سر بپوید باز

✦ حافظ اگر نمیرد، باز هم به گرد بیت‌الحرام خُم شراب طواف خواهد کرد.

پایان غزل با تأکیدی بی‌پرده بر وفاداری به راه می و عشق؛ معبد حافظ نه در مکه، بلکه در خُم شراب است.

✍️ به قلم: خلیل شفیعی (مدرس ادبیات فارسی)

پیوند به وبگاه بیرونی

پرویز شیخی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۳ در پاسخ به جمشید پیمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

درود بر شما این ابیات صحیح هستند

جزیره مثنوی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:

بِدان مثل که شب آبستن است، روز از تو

ستاره می‌شِمُرم تا که شب چه زاید باز
ستاره شمردن: اختر شمردن، فرض کردن، پنداشتن، محاسبه کردن. (دهخدا)

معنی بیت: 

گفته‌اند که شب آبستن است؛ بر این اساس، روزها حساب و کتاب می کنم که شب چه چیزی خواهد زایید (آیا امشب وصال یار بهره من خواهد بود)؟

افسانه چراغی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

ز بیم آن که کار از نور می‌شد ...

از ترس این که عشق و دلدادگی‌اش به شیرین آشکار شود، از روی جوانمردی، از مردم دور می‌شد.

۱
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۷۵
۵۵۴۹