مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر سوم
»
بخش ۱۸۲ - پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوهتر و محتشمتر و پر نعمتتر و دلگشاتر
گفت معشوقی به عاشق کای فتی
تو به غربت دیدهای بس شهرها
پس کدامین شهر ز آنها خوشترست
گفت آن شهری که در وی دلبرست
هرکجا باشد شه ما را بساط
هست صحرا گر بود سم الخیاط
هر کجا که یوسفی باشد چو ماه
جنتست ارچه که باشد قعر چاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: عاشق و معشوقی به گفتگو نشستهاند. معشوق از عاشق میپرسد که او در غربت به چندین شهر سفر کرده، پس کدام یک از این شهرها برایش زیباتر است. عاشق پاسخ میدهد که خوشترین شهر جایی است که دلبرش حضور دارد. او میگوید که هرکجا معشوق باشد، آنجا بهشتی است، حتی اگر در بیابان یا در ته چاه باشد. در واقع، محبت و حضور معشوق، زیبایی و ارزشمندی هر مکان را تعیین میکند.
هوش مصنوعی: معشوق به عاشق میگوید: ای محبوب، تو در تنهاییات با دیدن شهرهای زیاد، تجربیات فراوانی کسب کردهای.
هوش مصنوعی: کدام یک از این شهرها زیباتر و دلپسندتر است؟ پاسخ این است که آن شهری که محبوب و معشوق در آن باشد، بهترین است.
هوش مصنوعی: هر جا که پادشاه ما حضور داشته باشد، آن مکان به لطف و زیبایی پر شده است، حتی اگر در یک بیابان باشد.
هوش مصنوعی: هر جایی که فردی مانند یوسف وجود داشته باشد، مانند ماهی است که در آسمان میدرخشد و حتی اگر در دل چاه هم باشد، باز هم جنت و زیبایی را به همراه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.